چکیده:
حب وطن نشان لطافت روح، رشد معرفت و انعکاس اصالت نژاد هر نویسنده و شاعر متعهدیست. در زبان عربی و فارسی «وطنیات» موضوعی است که در ادوار گوناگون تاریخ ادبیات در نظم و نثر جلوهگر بوده است. ناله و حنین بر ربع و اطلال و دمن در شعر عرب و به تبع آن در شعر فارسی نمونههایی از این پرداختهاست. در شعر معاصر عربی و فارسی نیز «حب وطن» همچنان از شاخصههای مهم شعر سیاسی- اجتماعی است. در آن سو امیرالشعرای عرب «احمد شوقی»، «الیاس فرحات» و بویژه «ایلیا ابوماضی» و در این سو «عارف»، «میرزادهی عشقی»، «ایرج میرزا» و بویژه «ملک الشعرا بهار» را میتوان نام برد. مقاله حاضر با هدف بررسی و نقد تطبیقی وطنیات بهار و ابوماضی، ما را به دریافتهای جالبی از همسانیهای فکری، ساختاری و صوری دو ادبیات رهنمون میسازد و چون همیشه مهر تأییدی بر پیوند ناگسستنی زبان و ادبیات دو ملت مینهد.
Patriotism demonstrates purity of wit, growing of insight and originality of a principled and honorable poet or author. In different periods of Arabic and Persian literature, patriotic motifs have always been reflected in both verse and prose works, which are called “Vataniyat”. Remorse and mourning for the agony of home and homeland is an example of that. Today, patriotism is still an important characteristic of contemporary sociopolitical poetry. Ahmed Shawqi, Ilyas Farhat, Elia Abu Madi in Arabic literature and Aref Qazvini, Mirzadeh Eshghi, Iraj Mirza, Malek-al-Soʿara Bahar in Persian literature are among the most famous poets of the genre. This research, a comparative study of Bahar and Abu Madi’s patriotic poems, has led to new findings of common ideas, structures and forms in both Persian and Arabic literature, and as a conclusion emphasizes the close and inseparable relationship between the language and literature of both nations.
خلاصه ماشینی:
ابوماضي و بهار شاعران دوره ي اول : در همان دوره يي که ما جنبش مشروطه و پيکار آزادي خواهي داريم ، اعراب با تفاوت شرايط اجتماعي همين تلاش را با عنوان رهايي از قلمرو فرمانروايي عثماني دارند، لذا اين دو جنبش اجتماعي همانگونه که از نظر ريشه هاي مشترک و واحد قابل مقايسه اند، حاصل ادبي مشابهي نيز دارند يعني ظهور شاعراني که از راه و رسم مديحه سرايي و ستايش گري به تنگ آمده ، براي شعر قلمروي به سود انسانيت و مردم خواستارند، در ادبيات عرب : القروي، ابوماضي، جبران خليل جبران و در ايران بهار، عارف ، فرخي يزدي، پروين و رشيد ياسمي را ميتوان نام برد که خصوصيت مشترک شعرشان وفاداري به قالب هاي شعر کلاسيک است .