چکیده:
کنایه در ادبیات پوشیده و رندانه سخن گفتن است و نیازمند آگاهی داشتن به زبان و فرهنگی
است که زبان را پدید میآورد. به همین دلیل کنایه را زبان فرهیختگان دانستهاند. در این مقاله به
انواع کنایه در شعر ظهیرالدین فاریابی یکی از قصیده سرایان بزرگ سده ششم هجری همراه با
نمونهها خواهیم پرداخت. همهی گونههای کنایه بجز تعریض در دیوان ظهیر فاریابی فراوان به چشم
میخورد و پارهای از آنها امروزه فراموش گردیده» شناختن «(وسائط) آنها دشوار و دیریاب است
خلاصه ماشینی:
کنايه از نظر فراواني و اندک بودن (وســائط = ميانجي) و آشــکار و پنهان بودن آن 358 که باعث زودفهمي يا ديريابي مقصود ميشــود عبارت است از:تلويح ، تعريض ، رمز و ايماء (تفتازاني ص ٤١٢) تلويح ، در اين نوع از کنايه ، وسائط چندگانه بوده، فاصله ميان مکني به و مکني عنه دورودراز ميشود مانند: الف ) پاسبان چرخ هفتم خوش بخسبد بعد از اين چون جهان را عدل و انصاف تو ميدارند پاس پاسبان چرخ هفتم يعني: مکني به کنايه از زحل است (فرهنگ رشيدي) که در اينجا مکني عنه ناميده ميشود.
(ملامظفر بدون شماره صفحه ) مولانا ميگويد: ما شب گريزان و دوان وندر پي ما زنگيان زيرا که ما برديم زر تا پاسبان آگاه شد (مولانا، جزء دوم، غ ٥٢٤) بنابـراين زحل سـياه و منحوس و کوکب سياهان مناسـب لقب پاسباني ميشود * * * ب) در مغز فتـنه خنجر چـون گـند نات را تا نفــخ صــور خـاصيت کــوکنار باد (ظهير، ق ١٤/١٧) در اين بيت با به کار بردن يک استعارهي مکنيه (مغز فتنه ) و دو تشبيه خنجر چون گندناو و خنجر چون کوکنار ميخواهد به ممدوح خود بگويد که در روزگار شــاهي 359 تو از بيم خنجر زهراب دادهي تو فقنه تا قيامت بيهوش ميشــود و به خواب ميرود اما وســائط عبارتند از: ١- خنجر را براي تأثير بيشــتر در کشاندگي زهراب ميدادند.
(شمسيا، ص ٢٤٢) مانند: الف ) رخ مهــتاب از ســيه گلـــيمي من کــه ســـــياهي مـــــدد دهــد به بــصر (ظهير، ق ٣٨/٣٣) 361 ســيه گليمي مکني به بوده، مکني عنه آن بدبختي اســت (برهان، فرهنگ ) اما معلوم نيســت چرا بايد گليم سياه نشانه ي بدبختي باشد؟ آيا شاعر تيرگي و تاريکي يا خاک ســياه را فرش خود تصور کرده اســت که با گليم ممکن اســت در خشن بودن رابطه داشته باشد؟ يا چيز ديگري که دليل آن را نميتوان جست ؟ زيرا خاستگاه اين کنايه مفقود يا ديرياب است .