چکیده:
بحث های عقالنی در تمدن اسالمی سبب تحول اندیشه و بروز مسایل جدید عقیدتی درمیان مسلمانان گردید. گروهی که آنان را عقلیون مینامند عمده ترین گروه فکری بودند که در برابر اندیشه جبرگرایانه و پیآمدهای اعتقادی- اجتماعیاش مقاومت نموده، و اندیشه های اسالامی را با عقالنیت تفسیرکردند. نقش این گروه تا قرن پنجم در تمدن اسلامی حایز ق مختلف کلامی، به خصوص معتزله و اشاعره، ر اهمیت است. از آنجا که اوج مناظرات ف در قرن های سوم و چهارم هجری قمری بوده است؛ بررسی این دوره ازجهت تبیین جایگاه قشریگری در تقابل با اندیشه های عقلانی و نتایج تعصب ورزی و یک سونگری برخی از فرق، ضروری به نظر می رسد.
خلاصه ماشینی:
علل منازعات مذهبي و انحطاط خردگرايي در عهد سلطان محمود غزنوي استاد راهنما: جناب آقاي دکتر علي محمد سجادي نگارنده : منصوره احمدي جعفري دانشجوي دوره ي دکتري رشته ي زبان و ادبيات فارسي چکيده بحث هاي عقلاني در تمدن اسلامي سبب تحول انديشه و بروز مسائل جديد عقيدتي درميان مسلمانان گرديد.
از ميان اين تلاشگران ، ائمه ي اربعه سنت ، مالک بن انس ـ ابوحنيفه ـ امام شافعي ـ احمد حنبل ، توفيق بيشتري يافتند و شاخه هاي ديگر اهل سنت ، همچون مذهب کراميه که قرن ها بر سرزمين هاي شرقي ايران حاکم بود، با ترويج مذاهب ياد شده فراموش گشت .
شافعي در بدايت امر از اتباع مالک به شمار مي رفت زيرا شاگرد او بود اما بعداز مسافرت به عراق و خواندن کتاب اوسط ابوحنيفه و تدريس مذهب او و يارانش و آشنايي به مسائلي که در حجاز نبود آراء نويني براي او پيدا شد که با نظريات سابقش مخالف بود؛ به اين سبب مذهب قديم خود را تدوين و رويه ي اهل حجاز را با طريقه ي اهل عراق ممزوج و در مسائل زيادي با مذهب استادش مالک مخالفت کرد و پس از بازگشت به مصر، در سال ١٩٨ ه .
در حکايتي آمده است که سلطان مردي را به سبب بازگويي مشاهداتش درباره ي منطقه اي که گردش خورشيد به گونه اي بود که هيچ گاه شب در آن سامان پديدار نمي گشت ، سخن گفت و محمود به سرعت او را به الحاد و قرمطي بودن 21 شـمـاره ١١، بهار ١٣٩١ متهم کرد اما با وساطت بونصر مشکان و ابوريحان بيروني که به آيات قرآن استناد کردند ازسر مجازات او برخاست .