چکیده:
شناخت مؤلّف و میزان اعتبار روایات کتاب «فقه الرضا» در اجتهاد شیعی، از دیرباز دیدگاههای گوناگون و متفاوتی را در دانشهای فقه و حدیث امامیه پدید آورده است. در میان این نظریات، دیدگاه مطرح شده توسط آیتالله سیدحسن صدر کاظمینی(م. 1354 ق)، از اثرگذاری و اهمیتی ویژه درباره این کتاب برخوردار است. در این نظریه کوشش شده است تا یگانگی «فقه الرضا» و کتاب «التکلیفِ» شلمغانی، با استناد به حضور متفرّدات و روایات منحصر به فردِ محمد بن علی شلمغانی در کتابِ منسوب به حضرت رضا (ع) اثبات شود. همچنین، نظریهپرداز به اثبات عدم اعتبار استنباط احکام فقهی بر اساس احادیث کتاب، به دلیل ذکر نشدن اَسناد متصل برای روایات این اثر اهتمام ورزیده است. در جستار پیشرو که با روش تحلیلیـتوصیفی سامان یافته، از یک سو، شواهد و ادلّه یگانگی کتاب «فقه الرضا» و کتاب «التکلیف» مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و از سوی دیگر، تأثیرِ عدم درج اَسناد متصل در اعتبار اجتهاد فقهی با استناد به احادیث کتاب، واکاوی شده است. نتایج این پژوهش از این شمار است: نخست اینکه استناد به روایات اختصاصی شلمغانی، تنها مجموعهای بودن اثر را اثبات میکند و نشان میدهد که این کتاب، از به هم پیوستن اوراقی پراکنده از چند مؤلّف پدید آمده است، نه یکتایی محضِ دو اثر؛ دوم اینکه به دلیل حصول وثوق به صدور روایات از جانب اهل بیت (ع) بر اساس شواهد و قرائن گوناگون و اطمینان به صحّت عمل مطابق با احادیثی از این کتاب که با ضوابط مذهب فقهی امامیه هماهنگ هستند، استنباط احکام بر پایه روایات «فقه الرضا»، مطابق با اسلوبهای پذیرفتهشده در اجتهاد خواهد بود و فقیهان مُجازند با استناد به این کتاب، به استنباط فقهی بپردازند.
The theory of Unity of Fiqh-e-Razavi and the book of Al-taklif of Mohammad-ibn-Ali Shalmaghani and invalidity of citation to the narratives of this book in the process of jurisprudential deduction based on foregoning sight among deeprooted and long-range sights and innumerous possibilties about the author and the position of anecdotal and juridical book of Fiqh-e-Razavi in the field of shiite bibliography is of great importance.In this research, by descriptive and analytical method, in addition to the recruiting history of access to Fiqh-e-Razavi, the amount of positive reasoning to the exclusive narratives of Shalmaghani for proving the theory of unity of Fiqh-e-Razavi and the book of Al-taklif and also value of citation of jurisprudental ijtihad to the narratives of the book , has been evaluated and the following statements has been accepted :From one side, citation to the suigeneris narratives of Shalmaghani doesn't have enaugh and necessary consistency for proving the theory of unity but just proves the book being gathered from parts of other books and on the other hand because of authenticity of issuance and observing narratives of the book, ijtihad of Imamieh jurisprudence based on citation to the narratives of the book, is right and valid.