چکیده:
تجلی عشق در آثار حماسی باعث پیوندی گسستناپذیر ودلنشین میان حماسه و تغزل میگردد. شاهنامه فردوسی و پلنگینهپوش روستاولی از شمار آثاریست که حماسه و غنا در آنها نیک درهم تنیده شده است. «عشق»، در این دو اثر، جایگاه والایی دارد. در پلنگینهپوش، عشق و موضوعات عاشقانه بسامد بالایی دارد و داستان بر محور عشق و حماسه میگردد. به گونهای که گاهی داستان با عشق شروع میشود، با عشق ادامه پیدا میکند و با عشق به پایان میرسد. در شاهنامه هم در بسیاری از داستانها، عشقی که در خدمت حماسه باشد دیده میشود. این مقاله در صدد است ویژگیهای محتوایی عشق و حماسه را در این دو اثر بزرگ از ادبیات دو ملت ایران و گرجستان به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای مورد بررسی قرار دهد. هدف این پژوهش آناست که نشان دهد، یک اثر ادبی بستر مناسبی برای طرح مسائل متعددی است که منجر به تنوع موضوع میگردد.
The manifestation of love in epic works has caused an inseparable and pleasant connection between epic and Lyric. Ferdowsi's Shahnameh and Rustavi's Leopard Cloth are among the works in which epic and richness are intertwined. "Love" has a high place in these two works. In the Knight In The Panther Skin , love and romance topics have a high frequency and the story revolves around love and epic. In such a way that sometimes the story begins with love, or continues with love, or ends with love. In Shahnameh, there is a story of love, a love that can be seen in the service of epic. This article examines the characteristics of love and epic in these two larger works of literature of the two great nations of Iran and Georgia by describing and using library resources. The purpose of this study is to show that a literary work is a good platform for raising various issues that lead to a variety of topics.
خلاصه ماشینی:
در میان داستانهاي عاشقانۀ حماسی شاهنامه که به بیان تمثیلی طرح شدهاند، گذر کردن قهرمان از اعتدال تنها با بیان روایی ممکن است که براي رسیدن به معشوق نوعی هنجارشکنی نسبت به قواعد و قوانین زمان خود است که در صورت رسیدن به وصال، نتایج ناگواري براي سرنوشت ایران دارد؛ همانند عشق و دلدادگی زال و رودابه، و گشتاسب و کتایون که به تولد قهرمانانی میانجامد که با مرگ خود سرنوشت اساطیري ایران باستان با آنها بسته میشود (ر.
پرداختن به قرائت تمثیلی و تراژیک از عشق در شاهنامه و پلنگینهپوش به آن دلیل اهمیت دارد که آنها جلوههای مختلف این مفهوم مقدس و متعلق به نوع ادب غنایی را، در فضاي تراژیک به تصویر میکشند.
عشق نیز، به عنوان موضوعی انسانی که با قوة احساس گره خورده است، در گسترة ادب غنایی بازتاب دارد و اصلیترین عاشقانهها در داستانهای حماسی، «یکی از اجزا و عناصر لازم و غیرقابل حذف در ساختار داستان اصلی به شمار میآیند؛ زیرا روابط میان عاشق و معشوق در این داستانها صرفاً عاشقانه نیست و اهداف و نتایج دیگري بر آنها مترتب است» (استاجی، ۱۴:۱۳۹۰).
این داستانها عبارتند از: سیاوش و سودابه، زال و رودابه، رستم و تهمینه، بیژن و منیژه در شاهنامه و داستان های تیناتین و آوتاندیل، تارئیل و نستان داریجان در پلنگینهپوش برای مقایسة حالتهای عشق حماسی در این داستانها لازم است عناصر داستانی تکرارشونده را مورد بررسی قرار میدهیم: 2.