چکیده:
حدیث به مثابه مهمترین منبع دریافت آموزههای دینی پس از قرآن کریم، درگیر آسیبهای بسیاری از روی عمد و غیرعمد شده است. مقوله وضع همچون جدیترین آسیب، بخشی از مباحث علم الحدیث را به خود اختصاص داده است. سنت وضعپژوهی بیشتر در فضای اهل سنت بهطور مداوم از سده 5ق تا دوره معاصر ادامه داشته است و آثار بسیاری در این خصوص به نگارش درآمده است. کاربست رویکرد تاریخی در تحلیل آنچه به پدیده وضع در سدههای متأخر مرتبط است، میتواند درک جامعی از تحولات رخ داده را نسبت به سدههای نخستین و میانی نمایان سازد. این مقاله به مطالعه تحولات سبک الموضوعات در سدههای متأخر با تکیه بر آثار شاخص از سده 10 هجری تا دوره معاصر پرداخته است. ازاینرو، در ابتدا زمینههای دوام موضوعاتنگاری از جمله زمینههای فرهنگی و سیاسی در این سدهها مورد بحث قرار گرفته است و در ادامه نیز با یادکرد گفتمانهای محوری در این دوره اعم از «گفتمان نقد احادیث مشهورِ بیاصل» و «گفتمان نقد افراطگرایی در وضعشناسی»، سعی دارد با تکیه بر آثار عالمان دینی در بومهای مختلف، ماهیت حدیث موضوع را تبیین سازد. در سدههای متأخر بنا بر پدید آمدن زمینههای خاص سیاسی و فرهنگی، «مقاصد الحسنه» سخاوی به مثابه شاخصی از گفتمان سده قبل، جریانساز میگردد و آثار با محوریت بررسی احادیث مشهور بیاصل به نگارش در آمده است.
Hadith, as the most important source of religious teachings after the Holy Quran, has suffered many intentional and unintentional harms. The issue of status as the most serious damage has been a part of the discussion of the science of hadith. The tradition of further research in the Sunni space has continued continuously from the 5th century AH to the contemporary period and many works have been written in this regard. The application of the temporal approach in the analysis of what is related to the phenomenon of the situation in the later centuries can show a comprehensive understanding of the developments that have taken place in relation to the first and middle centuries. This article has studied the changes in the style of subjects in the mentioned centuries, relying on significant works from the 10th century AH to the contemporary period. Hence, at first, the issues of the continuity of thematics, including the cultural and political contexts in these centuries, have been discussed, and then with reference to the central discourses in this period, including "discourse critique of baseless hadiths" and "discourse critique of extremism in situationalism". He tries to explain the nature of the hadith by relying on the works of religious scholars in different areas.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، در ابتدا زمينههاي دوام موضوعات نگاري از جمله زمينههاي فرهنگي و سياسي در اين سده ها مورد بحث قرار گرفته است و در ادامه نيز با يادکرد گفتمان هاي محوري در اين دوره اعم از «گفتمان نقد احاديث مشهور بي اصل » و «گفتمان نقد افراط گرايي در وضع شناسي »، سعي دارد با تکيه بر آثار عالمان ديني در بوم هاي مختلف ، ماهيت حديث موضوع را تبيين سازد.
از انديشه سلفي را در آثار سده هاي پسين نزد غيرحنبليان به دو شکل مي توان بازجست :ُ بعدي از اين تأثير، برخاستن موجي از بازگشت به حديث است که موجب ظهور شخصيت هاي مهمي چون ابن حجر عسقلاني (٨٥٢ق )، شمس الدين سخاوي (٩٠٢ق ) و جلال الدين سيوطي (٩١١ق ) و محمد عبدالروؤف مناوي (١٠٣١ق ) در فضاي شافعي مصر بود.
معيار عرضه بر قرآن کريم نزد ابن عربي، از دو جنبه مورد توجه است ؛ از سويي با رويکرد سلبي ميتوان اين معيار را در کنار معيار کشف و شهود، موجبي براي رشد جعل حديث توسط اهل تصوف به شمار آورد، از سوي ديگر با رويکرد ايجابي و در خارج از نظريه کلان ابن عربي، به مثابه امر مقبولي ياد کرد که در کشف جعليات نيز توجه برخي از صاحبان الموضوعات را نيز به خود جلب کرده است .