چکیده:
یکی از مؤلفههای بنیادی روایت، زمان است که خط سیر روایت براساس آن به پیش میرود. ژنت از جمله نظریهپردازانی است که با تأکید بر اهمیت زمان -در چارچوب عناصر زمانی- روایت را بررسی میکند. از آنجا که با توجه به تجسم زمان در روایت (برحسب مفاهیم نظم، تداوم و بسامد) میتوان به چگونگی ساختار زمان و اهمیت آن در روایتهای داستانی پی برد، برآن شدیم تا با بررسی رمان مدار صفر درجه اثر احمد محمود به این هدف دست یابیم .شیوة این پژوهش تحلیلی– استنباطی است و اساس تحقیق برمبنای مؤلفههای الگوی روایتشناسی ژنت بنا نهاده شده است. این جستار، ضمن تحلیلی توصیفی از زمان در «مدار صفر درجه» که از کانون دید دانای کل محدود روایت میشود به این نتیجه میرسد که در فصول یکم تا چهارم رمان، نمونههایی از زمانپریشی از نوع بازگشت زمانی و پیشواز زمانی مشاهده میشود که هر یک در نوع خود کارکردهای متفاوت دارد. تداوم داستان در این رمان به طور تقریبی هفت سال است و با توجه به شتاب معیار، داستان در پارهای موارد ضرباهنگی تند و گاه کند را نشان میدهد. گفتوگوها حجم وسیعی از متن را به خود اختصاص دادهاند و نویسنده با حذف بسیاری از زمانهای تقویمی و حوادث با ذکر صحنههای نمایشی، وقایع مهم را به تصویر میکشد. کارکرد انواع بسامد نیز در این رمان جریان دارد.
One of the fundamental characteristics of narrative is time which proceeds in a narrative line. Genette, is one of the theorists who studies narrative in terms of time elements emphasizing on the importance of time. Since based on time visualization in narrative we can find out the quality of time structure and its importance in fictional narratives (according to the concepts of order, duration and frequency) we decided to study the novel "The Zero Degree Orbit" by Ahmad-Mahmoud to achieve the purpose. The method of this research is analytical-inferential and based on according of the components of the Genette narrative model. This paper, besides descriptive analysis of the time in "The Zero Degree Orbit", which has been narrated limitedly from the omniscient point of view, comes to the conclusion that in first four chapters of the novel, instances of anachronism, of kind analepsis and prolepsis can be seen that each has its own functions. The duration in the story last approximately seven years and with regards to acceleration criteria, the story in some cases shows fast rhythm and sometimes slow. Dialogues have dedicated a large amount of the text and the author has drawn important events by eliminating a lot of calendar times and events with dramatic scenes. there is also the function of various frequencies in this novel.
خلاصه ماشینی:
از آنجـا کـه بـا توجه به تجسم زمان در روايت (برحسب مفاهيم نظم ، تداوم و بسامد) ميتوان به چگونگي ساختار زمان و اهميت آن در روايت هاي داستاني پي برد، برآن شديم تا با بررسي رمان مدار صفر درجه اثر احمد محمود به ايـن هـدف دسـت يابيم .
با توجه به اين نکته که اصول نظريه هاي روايت شناسانه ، خوانشي نوين از متـون روايـي به دست ميدهد برآن شديم با تکيه بر الگوي زماني ژنت در بررسي روايـت ، رمـان مـدار صفر درجه را از نظر مؤلفه هاي روايت و نقش عنصر زمـان بررسـي کنـيم ؛ چراکـه عنصـر زمان به عنوان يکي از مهم ترين عناصر در اين رمان ، نقـش اساسـي دارد و تـاکنون از ايـن ديدگاه ، دربارة اين اثر روايي برجسته ، پژوهشي انجام نشده است و ميتواند نگرشـي تـازه به اين رمان را دربر داشته باشد.
پرسش اساسي اين مقاله در آغاز اين بوده که بـا توجـه بـه الگوي روايت شناسي ژنت ، رمان مدار صفر درجه چگونه قابل بررسي خواهد بود و احمد محمود تا چه اندازه از شگردهاي زمان روايي در سير روايت رمان بهره برده است .
زمان پريشي آينده نگر در يکي از بهترين نمونه هـاي پيشـواز زمـاني از نـوع روايـت آميـز درون داسـتاني، راوي از زاويه نگاه نوذر، ٧ سال بعد را که همزمان با پيروزي انقلاب است به تصوير ميکشـد و بـا اشاره به مرگ نوذر در آينده ، ما را از سرنوشت دو شخصيت محوري روايـت آگـاه مـي- سازد و به اين دليـل کـه ايـن اتفـاق در پايـان داسـتان رخ مـيدهـد، درون داسـتاني اسـت .