چکیده:
امروزه روش شناسی در هر علمی از اهمیتی ویژه برخوردار است. امر تعلیم و تربیت نیز از این قاعده، مستثنی نیست. یعنی برای شکوفایی استعدادهای نهفته مربیان و پرورش انسانهایی لایق و شایسته، چارهای جز این نیست که اولیا و مربیان از روشهایی علمی و متقن بهره جویند تا نهال سعادت را در وجود متربّیان بپرورانند و لذا در سورههای مختلف قرآن، شیوهها و راهکارهای تربیتی؛ ابعاد پررنگتری را به خود اختصاص داده است. از آنجا که سوره اعراف بعد از سوره بقره از لحاظ تعداد کلمات، جزء بزرگترین سورههای قرآن است و به نوعی اکثر اهداف و مقاصد قرآن در آن گرد آمده، میتواند زمینه مناسبی برای بررسی ابعاد تربیتی لحاظ گردد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش فیش برداری از آیات سوره اعراف و مراجعه به تفاسیر متعدد به این نتیجه دست یافته که این سوره مشحون از روشهای تربیتی است که ایجاد محیط تربیتی مساعد و تأثیر آن در بهبود تربیت فرزندان از آن موارد است و قرآن کریم برای رسیدن به آن محیط مناسب، به شیوههایی از جمله زمینهسازی، الگوسازی، سالمسازی، و امر به معروف و نهی از منکر اشاره نموده است.
خلاصه ماشینی:
ذکر و ياد پروردگار را به دو قسم تقسيم کرده ، يکي در دل و يکي به زبـان و آهسته ، آنگاه هر دو قسم را مورد امر قرار داده ، و اما ذکر به صداي بلند را مورد امـر قـرار ايجاد محيط تربيتي مساعد و تأثير آن در بهبود تربيت با تأکيد بر سوره اعراف / ٢٠٣ نداده بلکه از آن اعراض کرده ، و اين نه به خاطر ذکر نبودن آن است ، بلکه به خـاطر ايـن است که چنين ذکر گفتني با ادب عبوديت منافات دارد، دليل اين معنا روايتي است کـه از رسول خدا(ص ) وارد شده که در بعضي از جنگ هايش با اصحابش طي مسافت ميکرد تا رسيدند به بياباني هولناک ، و اتفاقا آن شب شبي تاريک بود يکي از اصحابش به صداي بلند تکبير ميگفت ، حضرت فرمود: آن کسي را که شما مـيخوانيـد نـه دور اسـت و نـه غايب البته ناگفته نماند که اين روايت نقل به معنـا شـده «تضـرع » از «ضـراعۀ» و بـه معناي تملق توأم با نـوعي خشـوع و خضـوع اسـت ، و «خيفـۀ» يـک نـوع مخصوصـي از ترسيدن را گويند، و منظور از آن ، آن نوعي است که با ساحت مقدس باري تعالي مناسب است ، بنابراين در معناي «تضرع » ميل و رغبت به نزديک شدن به شخص متضرع اليه ، و در معناي «خيفه » پرهيز و ترس و ميل به دور شـدن از آن شـخص نهفتـه اسـت ، پـس مقتضاي اينکه ذکر را توصيف کرد به دو وصف تضرع و خيفه ، اين است که آدمي در ذکر گفتنش حالت آن شخصي را داشته باشد که چيزي را هم دوست دارد و بـه ايـن خـاطر نزديکش ميرود و هم از آن ميترسد و از ترس آن به عقـب برگشـته و دور مـيشـود، و خداي سبحان هرچند خير محض است ، و شري در او نيست ، و اگر شري به ما مـيرسـد از ناحيه خود ما است ، و ليکن خداي تعالي ذو الجلال و الاکرام است ، هم اسماء جمال را دارد که ما و هر چيزي را به تقرب به درگاهش دعوت نموده و به سويش جذب ميکنـد، و هم داراي اسماء جلال است که قاهر بر هر چيز است ، و هـر چيـزي را از او دفـع و دور ميکند، پس ذکر شايسته او که داراي همه اسماء حسني است به اين است که مطابق با مقتضاي همه اسماءش بوده باشد چه اسماء جماليه او و چه اسماء جلاليه اش (نه اينکـه تنها بر طبق اسماء جماليه اش باشد) و اين صورت نميگيرد مگر اينکه تضـرعا و خيفـۀ و رغبا و رهبا باشد.