چکیده:
تئوری مهدویت نظر به گستردگی و جهان شمول بودن آن دارای ابعاد بسیار گسترده و ناشناختهای است؛ یکی از مهمترین مصادیق در عرفان اسلامی، مسأله ختم و مهدویت است که با عناوینی همچون انسان کامل، صاحب ولایت باطنی و ... عنوان شده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به شیوه کتابخانهای درصدد بیان تفسیری عرفانی از مسئله مهدویت است. ذکر این نکته ضروری است که علی رغم برداشتهای متفاوت از مفاهیم عرفانی و تأویلهای گوناگون بسیاری از مبانی نظری و عملی عرفان در پیوند ناگسستنی با جامعه آرمانی مهدوی است. جایگاه کمتر شناخته شده تئوری مهدویت در مباحث عرفانی و تحقیقات فارسی و تطبیق آرای این نظریه و ایده با اصطلاحات اصیل عرفانی که به طور کلی بعد از ابن عربی رشد قابل توجهی داشته، نگارنده را بر آن داشته تا دست به این پژوهش بزند.
The theory of Mahdism has very wide and unknown dimensions due to its extent and universality. One of the most important examples in Islamic mysticism is the issue of the end and Mahdism, which is stated with titles such as perfect man, the owner of the inner aspect esoteric province, etc. This research uses a descriptive and analytical method and a library method to express a mystical interpretation of the issue of Mahdism. It is necessary to mention that despite different interpretations of mystical concepts and various interpretations of theoretical and practical principles, mysticism is irrefrangible linked with the ideal Mahdavi society. The lesser known position of the theory of Mahdism in mystical topics and Persian research and the conformity of the views of this theory and idea with the original mystical terms, which generally developed significantly after Ibn Arabi, prompted the author to undertake this research.
خلاصه ماشینی:
«ظهور تمامی کمالش به ولایت خاتم خواهد بود،چه کمال حقیقت دایره در نقطه اخیره به کمال می رسد و خاتم اولیاء عبارت است از محمد مهدی است که موعود حضرت رسالت است»(لاهیجی 1383،266)از دیگر متونی که اشارات مهدوی در آن مشاهده می شود رسالات عرفانی سیدمحمد نوربخش است که باز متأثر از ابن عربی است در رساله الهدی می گوید: «سخن را با کلام جدم سیدالمرسلین آغاز می کنم که فرمود: اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد، خداوند چندان آن را طولانی خواهد کرد تا مردی از فرزندان من خروج کند که نام او نام من و کنیه او کنیه من خواهد بود و جهان را از قسط و عدل پر خواهد کرد، چندان که پر از ظلم و جور شده است.
«باالضروره باید برای حقیقت عین ثابت انسانی یعنی عین ثابت محمدی و حضرت اسم اعظم نیز مظهری در عالم عین وجود داشته باشد تا احکام ربوبیت را ظاهر سازد و بر اعیان خارجی حکومت کند همان حکومتی که اسم اعظم بر سایر اسماء و عین ثابت انسان کامل یر سایر اعیان دارد(خمینی82:1373) در واقع با ظهور این عین است که ولایت بر مردم آشکار می شود و به مشیت الهی و بیداری مردم پس از کنار رفتن ابرهای تیره و تار، خورشید جهانافروز رخ مینماید و چشمان منتظر دشت و دمن را روشنی میبخشد و آرزوی آرزومندان عدالت و آزادگی بر آورده میشود.