چکیده:
چکیده
قصیده که از کهنترین قالبهای شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنهی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم میشود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دستیابی به نتیجهی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسشهایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دورهی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافتهاست؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بودهاند؟ دیدگاه شاعر بهعنوان یک شعرشناس دربارهی مقدّمهی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سدههای ششم تا هشتم هجری علاوهبر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش بهشمار میآیند.
Qesida is one of the most used and most important forms of Persian poetry from the 3rd century AH and imitated Arabic poetry in Persian literature and has continued its life to this day. The Qesida is mainly composed in order to convey Mamdouh's poetry in Persian poetry from parts such as temptation, lyrics, penetration, main subject matter and shrine. Tibib, which is meant to be young and love-loving, can be considered as the most important part of the verse, which begins at the beginning of the narrative in order to prepare the mind and attract the attention of the audience and paves the way for entering the original figure; therefore The sentence is lawful. The study of these terms in the rhetorical works and the texts of the order and prose of the two Khorasani and Iraqi styles suggests that the viewers, when defining and identifying these terms, only pay attention to scientific texts, but attention to literary texts, the views of poets and writers in this neglected field While in poetry texts, in particular, in Persian texts, poets have also referred to each of these terms in their poems, and in some prose texts there is a structural similarity between Persian and Persian forms which can provide a comprehensive meaning of the word. It's a good idea. Therefore, it should be said that the definition of simulation is beyond the scope of definitions contained in rhetorical books and cultures.
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش در پي بررسي سير تحول تشبيب قصيده در دو سبک خراساني و عراقي است و براي دست يابي به نتيجه ي مطلوب ، اين موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراين با بررسي آثار منظوم و منثور دو سبک خراساني و عراقي در پي پاسخ به پرسش هايي از اين قبيل است : تشبيب قصايد در طول دوره ي مطالعاتي اين پژوهش چه تغيير و تحولاتي يافته است ؟ تحول تشبيب بر چه اساسي بوده و چه عناصري در اين زمينه مؤثر بوده اند؟ ديدگاه شاعر به عنوان يک شعرشناس درباره ي مقدمه ي قصايد چه بوده است ؟ آيا تشبيب از ديدگاه نويسندگان متون منثور با ديدگاه شاعران متفاوت است ؟ «وجود مضامين اشعار فارسي در محتواي تشبيب در متون سده هاي ششم تا هشتم هجري علاوه بر تأثيرپذيري و پيروي از مضامين اشعار عرب »، «معرفي و شناسايي تشبيب »، «بررسي تحولي نو در شناخت تشبيب در اواخر قرن هشتم » و «شباهت ساختاري و محتوايي تشبيب در متون منثور» از نتايج اين پژوهش به شمار ميآيند.
اين پژوهش پس از مطالعه ي کتاب هاي بلاغي و ديدگاه تحليل گران ادبي و نيز متون نظم و نثر فارسي تا قرن هشتم ميکوشد تا با مقايسه ، بررسي و تحليل شواهد موجود و با تکيه بر نظر شاعران و پديدآوردندگان قصايد فارسي، به شناخت کامل تري از تشبيب دست يابد.
از آنجا که در کتاب هاي بلاغي و برخي فرهنگ ها ضمن تعيين جايگاه تشبيب در قصيده ، از مقدمه ي برخي متون منثور مانند مکاتيب و مراسلات نيز با عنوان تشبيب ياد شده است ، بررسي کوتاهي درباره ي اين موضوع نيز اهميت خواهد داشت .