چکیده:
حکیمان مسلمان به تبع ارسطو ماده را منشأ تحولات و تغییرات اشیاء معرفی نمودهاند و ازآنجاکه آن را ملازم با جسم و جسمانیات دانستهاند، دایره وجودات متغیر و سیال را به عالم جسم منحصر کردهاند. آنها برای اثبات تلازم ماده و صورت جسمیه و انحصار هیولی به عالم طبیعت، ادله مختلفی اقامه نمودهاند. در این مقاله با نقد این ادله، این مسأله را مورد تأمل و کنکاش قرار دادهایم [تا ببینیم] با مخدوش شدن ادله مذکور، گستره وجود سیال تا چه حد بوده و دایره تحولات عالم تا کجا گسترش خواهد یافت؟ با توجه به ادله عقلی و نقلی، آنچه در نهایت حاصل شده این است که سیلان امری مشکک بوده و ناشی از ضعف و نقص وجودی است و برایناساس دایره وجود سیال همه وجودات امکانی را ـ بسته به نقص و ضعفی که دارند ـ در برگرفته و بالتبع زمان به ساحت ماوراء طبیعت تسری خواهد یافت.
Following Aristotle, Muslim philosophers introduced Matter as the origin of the changes and alterations of things; since those changes inhere matter and physical things, they confine the realm of fluid beings to the world of material bodies. They have also mounted various arguments to prove the concomitance between matter and material form and that hyle (prime Matter) is exclusive to the world of nature. In what follows, the author has examined those arguments in order to study how far the domain of fluid beings go. What is inferred from both rational and traditional arguments is that being fluid and flux is a graded quality resulting from the feeble level of existence of things and accordingly the domain of fluid things includes all contingent beings -depending on their feebleness- thus time will extend over the metaphysical realm .
خلاصه ماشینی:
در این مقاله با نقد این ادله، این مسأله را مورد تأمل و کنکاش قرار دادهایم [تا ببینیم] با مخدوش شدن ادله مذکور، گستره وجود سیال تا چه حد بوده و دایره تحولات عالم تا کجا گسترش خواهد یافت؟ با توجه به ادله عقلی و نقلی، آنچه در نهایت حاصل شده این است که سیلان امری مشکک بوده و ناشی از ضعف و نقص وجودی است و برایناساس دایره وجود سیال همه وجودات امکانی را ـ بسته به نقص و ضعفی که دارند ـ در برگرفته و بالتبع زمان به ساحت ماوراء طبیعت تسری خواهد یافت.
وی بر اساس نظریه حرکت جوهری، موجودات عالم را به دو قسمت تقسیم نموده و عالم طبیعت و هر آنچه در آن است ـ اعم از جواهر، اعراض، مواد و صور ـ را در معرض حرکت و سیلانی دائمی دانسته است (همو، 1981م، ج3، ص62و123؛ ج6، ص47؛ ج9، ص328؛ همو، 1360/ب، ص107و285؛ همو، 1378، ص102؛ طباطبایی، 1427ق، ج2، ص105؛ همو، 1362، ص230-232؛ صدراالدین شیرازی، 1981م، ج3، ص20، تعلیقه علامه طباطبایی) و مافوق طبیعت را وعاء موجوداتی قرار داده که از ثبات مطلق برخوردار بوده و هیچگونه سیلان و بیقراری در جوهر یا اعراض آنها راه ندارد (صدراالدین شیرازی، 1981م، ج3، ص60؛ همو، 1360/الف، ص62).
اگر مرکب باشد، پس خود دارای ماده و صورت دیگری خواهد بود و اگر بسیط باشد، لازمهاش این است که امر بسیط در عین بساطت هم دارای قوه باشد و هم دارای فعلیت که محال است؛ زیرا مستلزم اجتماع فقدان و وجدان خواهد بود (ابنسینا، 1404ق، ص72؛ صدرالدین شیرازی، 1981م، ج5، ص138؛ طباطبایی، ج1، ص173).
تقریر این دلیل به شرح زیر است: ماده اگر مجرد از صورت جسمیه موجود گردد، از دو حال خارج نخواهد بود؛ یا دارای وضع و تحیز است یا دارای آن نیست 1 .