چکیده:
بسیاری از فیلسوفان اسلامی به وجود ادارکات فطری در بشر معتقدند. برخی صاحبنظران اندیشه اسلامی پذیرش ادارکات فطری اخلاقی را بهترین راه حل نسبیگرایی اخلاقی دانستهاند. در این نوشتار در پی یافتن پشتوانهای استوار برای اخلاق هستیم و آن را در نظام هستیشناختی ملاصدرا و نیز در مسئله فطرت جستوجو میکنیم. در این مقاله پس از مطابقت دیدگاه ملاصدرا با کاربردهای واژه فطرت به این نتیجه رسیدهایم که بنا بر اصول انسانشناختی حکمت متعالیه از قبیل اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، جسمانیةالحدوثبودن نفس انسان فاقد پیشآوردههای حصولی است؛ اما بر مبنای اصول «مساوقت وجود و علم»، «علم بسیط مشترک بین انسانها» و نیز «علم معلول به ذات خود مستلزم علم به علت است» ادراک حضوری فطری قابل ثبات است. این ادراک حضوری و فطری به خداشناسی فطری منتهی میشود و این اصل پشتوانهای استوار برای گزارههای اخلاقی خواهد بود.
یعتقد العدید من الفلاسفه المسلمین بوجود الادراکات الفطریه فی البشر. اعتبر بعض علماء الفکر الاسلامی ان قبول الادراکات الاخلاقیه الفطریه هو افضل حل للنسبیه الاخلاقیه. نسعی فی هذا المقال الی ایجاد دعم قوی للاخلاق ونسعی الیه فی النظام الانطولوجی للملا صدرا وایضا فی القضیه الفطریه. فی هذا المقال، وبعد مطابقه وجهه نظر الملا صدرا مع استخدامات کلمه الطبیعه (الفطره)، توصلنا الی استنتاج مفاده انه وفقا لمبادي الحکمه المتعالیه، مثل اصاله الوجود، والتشکیک فی الوجود، والحرکه الجوهریه، وجسمانیه الحدوث، تفتقد النفس البشریه العلم المسبق الحصولی، ولکن علی اساس مبادي "مساوقه الوجود والعلم"، و"العلم المشترک البسیط بین البشر" وایضا "علم المعلول بذاته یتطلب العلم بالعله"، لهذا فان الادراک الحضوری الفطری یمکن اثباته. کما یقود هذا الادراک الحضوری الفطری الی معرفه الله فطریا، وسیکون هذا المبدا دعما قویا للافتراضات الاخلاقیه
Many Islamic philosophers believe in the existence of innate perceptions in human beings. Some of them have considered the innate moral perceptions as the best way to oppose moral relativism. In this article, we seek to find a solid support for morality and we seek it in Mulla Sadra's ontological system as well as in the issue of nature. In this article, after matching Mulla Sadra's view with the cases in which the word nature is used, we have come to the conclusion that according to the anthropological principles of transcendent wisdom, such as the originality of existence, gradational state of existence, substantial motion, human soul`s originally corporeal state, are not based on any acquired knowledge; But on the basis of the principles of "coexistence of existence and science", "simple science common to human beings" and also "essential knowledge of the caused necessarily contains the knowledge to the cause", the innate presence perception may be proved. This instinctual and instinctive perception leads to innate theology, and this principle will be a solid support for moral propositions.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله پـس از مطابقـت ديـدگاه ملاصـدرا بـا کاربردهاي واژه فطرت به اين نتيجه رسيده ايم که بنـا بـر اصـول انسـان شـناختي حکمـت متعاليـه از قبيـل اصـالت وجـود، تشـکيک وجـود، حرکـت جـوهري، جسمانيۀالحدوث بودن نفس انسان فاقد پيش آورده هـاي حصـولي اسـت ؛ امـا بـر مبناي اصول «مساوقت وجود و علم »، «علم بسيط مشترک بين انسـان هـا» و نيـز * دانشجوي دکتري فلسفه و کلام اسلامي دانشگاه فردوسي مشهد (alijahanpars@gmail.
به عبـارت ديگـر انسـان يک سلسله دانش ها را قبل از ارتباط روح با بدن داشـته اسـت ؛ ولـي بـه محـض ارتباط اين دو، آن معلومات فراموش شده اسـت و آدمـي در جريـان آمـوزش و تفکر پـس از تجربـه هـاي حسـي و وجـودي دوبـاره آنهـا را بـه يـاد مـيآورد؛ ٤٠ نقش فطرت در چهارچوب اخلاقي ملاصدرا بر اساس نظام وجودشناختي حکمت متعاليه بدين ترتيب علم تذکر و يادآوري است نه توليد معرفت .
٤٦ نقش فطرت در چهارچوب اخلاقي ملاصدرا بر اساس نظام وجودشناختي حکمت متعاليه کاربرد واژه فطري درباره ادراکات انسان در حوزه منطق و فلسفه اسلامي واژه فطري يا فطرت بر برخـي ادراکـات انسـان اطلاق شده است ؛ از جمله : ١.
يکي از احکام وجود سريان آن در تمام هياکل ماهيات است و علم هم ماننـد ٤٨ نقش فطرت در چهارچوب اخلاقي ملاصدرا بر اساس نظام وجودشناختي حکمت متعاليه ساير امور وجودي در همه اجزاي عالم سريان دارد و هـيچ ذره اي از ذرات عـالم خواه مادي يا مجرد همان طور که از نور وجود خـالي نيسـت ، از نـور علـم هـم بيبهره نيست (صدرالدين شيرازي، ١٣٥٤: ٢٦٢).