چکیده:
بسیاری از فلاسفۀ اسلامی بحث اختیار انسان را از مهمترین راههای خداشناسی میدانند؛ زیرا معتقد هستند انسان در ذات، صفات و افعال، شبیه خداوند است و از اینرو شناخت اختیار انسان و حدود آن، نقش و جایگاه او در هستی و نیز نسبت وی با خداوند را روشن میکند. ملاصدرا این بحث را بهصورت منسجم و ابتکاری بر مبنای اصول وجودشناختی اصالت، تشکیک و وحدت وجود بیان کرده و در نهایت بهنحوی بدیع، نظریۀ امر بینالامرین را از طریق نظریۀ وحدت شخصی وجود تبیین میکند. گزنیگا نیز بهعنوان دانشمند علوم اعصابشناختی و نوخاستهگرا در مسئلۀ مغز/ذهن در راستای تبیین اختیار انسان معتقد است ارادۀ انسان، ساختۀ «مفسّر» مغز است و آزادی انتخاب برای انسان از طریق تعامل در اجتماع و محیط حاصل میشود، اما درعینحال انسان، موجودی مسئول میباشد. در این نوشتار ابتدا مبانی اندیشۀ هریک از ایندو متفکر تبیین شده و پس از بیان تشابهها و تفاوتهای دیدگاه آنان، هر دو دیدگاه، تحلیل و ارزیابی میشود.
خلاصه ماشینی:
گزنیگا نیز بهعنوان دانشمند علوم اعصابشناختی و نوخاستهگرا در مسئلۀ مغز/ذهن در راستای تبیین اختیار انسان معتقد است ارادۀ انسان، ساختۀ «مفسّر» مغز است و آزادی انتخاب برای انسان از طریق تعامل در اجتماع و محیط حاصل میشود، اما درعینحال انسان، موجودی مسئول میباشد.
وی تعریف و تبیین اراده را بر اصول وجودشناختی مبتنی نموده و پیش از تعریف آن چند نکته را بیان میکند: الف) گاهی یک ماهیّت دارای شکلهای مختلفی از کون و حصول است و اموری که در معنا و مفهوم با هم متفاوتاند، بهیک وجود، موجود و بهیک تشخص، متشخص میشوند مانند معانی ذاتی برای ماهیّت انسان؛ ب) امور متفاوت از جهت معنا و مفهوم که موجود بهوجودات متباین هستند و دارای تضاد در هر نشئهای از نشآت میباشند، گاهی با اعیان معانی و مفهومهای خود در عالمی دیگر و نشئهای جدا، بهیک وجود بسیط، بدون تضاد و تزاحم موجود میشوند؛ ج) اشتراک معنوی وجود و عوارض وجود مانند علم و قدرت در خداوند و ممکنات با وجود تفاوت میان آنها از نظر ذات و صفات؛ د) وحدت حقیقت وجود؛ ه) تشکیک وجود؛ و) بنابر تشکیک وجود، دیگر صفات کمالی نیز بهنحو تشکیک در همۀ موجودات وجود دارند.
همچنین هر چند معتقد است چیزی به نام ارادۀ آزاد در سطح مغز منفرد انسان وجود ندارد، اما اینکه میگوید میان مغز و حالات ذهنی ناشی از آن، علیّت دو سویۀ نزولی و صعودی و به تعبیر دقیقتر تعامل برقرار است، در واقع راه را برای پذیرش ارادۀ آزاد و اختیار باز میکند.