چکیده:
این پژوهش از دیدگاه گفتمانشناسی انتقادی به بررسی شیوههای بازنمایی کودکان در ادبیات روایی بزرگسالان پرداختهاست. رمانهای سووشون اثر سیمین دانشور(1348)، چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد (1380) و پرندۀ من اثر فریبا وفی (1381)، به عنوان محدودۀ پژوهش، انتخاب شدند. الگوی مورد استفاده، انگارۀ بازنمایی کارگزاران اجتماعی ونلیوون (1996) بود. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها، جملهها و تعبیرات گفتمانمدار از جملههای غیر گفتمانمدار تفکیک و شمارش شدند. سپس بسامد و درصد مولفههای گفتمانمدار و میزان رازگونگی تعیین شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان به صورت فعال و پویا و صریح بازنمایی شدهاند. آنان در این متون بیشتر تشخصبخشی شدهاند و از بین مولفههای تشخصبخشی از مولفۀ نامدهی بیشتر برای بازنماییشان استفاده شده است که این مطلب نشانگر توجه به هویت شخصی و فردی کودکان است. همچنین کودکان در این آثار مورد تبعیض جنسیتی قرار نگرفتهاند و بازنمایی و پوشیدگی دختران و پسران تفاوت معناداری با هم نداشتند.
From the perspective of critical discourse analysis, this study examined the ways children are represented in the adult narrative literature. The novels of “Su va shun”,Simin Daneshvar (1348), “Turn off the Lights”, Zoya Pirzad (2001) and “My Bird”, Fariba Vafi (2002), were selected as data for this study. The paradigm used as the concept of representation of social actors by Van Leuven (1996). In order to analyze the data, discursive structures and interpretations were separated and counted as non- discursive structures. Then the frequency and percentage of discursive components and the amount of discord were determined. The results showed that the children were actively, dynamically and explicitly represented. They have become more individualized in these texts, and among the individual components a part of the naming component has been used more to represent them, reflecting the personal and individual identity of the children. Also, children were not subjected to gender discrimination in these works, and there was no significant difference between boys and girls.
خلاصه ماشینی:
در این مقالـه سـه رمـان شـاخص واقـع گـرا یعنـی رمـان هـای سووشـون اثـر سـیمین دانشور(١٣٤٨)، چراغ ها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد (١٣٨٠) و پرندة من اثـر فریبـا وفی (١٣٨١)، با استفاده از الگوی بازنمایی کـارگزاران اجتمـاعی ون لیـوون (١٩٩٦) کـه بـا پرداختن به مؤلفه های جامعه شناختی-معنایی نهفته در دل مؤلفه های زبان شناختی به معرفـی و تصـویرســازی فعــالان اجتمــاعی مــیپــردازد، مــورد بررســی قــرار گرفتنــد.
پرسـش - های این پژوهش عبارتند از: ١- کودکان در آثار منتخب ادبیات روایـی بزرگسـالان چگونـه بازنمایی شده اند؟، ٢- نویسندگان آثار برگزیده از کدام مؤلفه های گفتمان مـدار بیشـتر، بـرای بازنمایی کودکان بهره جسته اند؟، ٣- در بازنمایی کودکـان در ایـن آثـار رازگـونگی بـه چـه میزان است ؟، ٤-آیا چگونگی بازنمایی کودکان دختـر و پسـر در ایـن آثـار بـا هـم تفـاوت معنادار دارد؟، ٥- آیا با تحلیل این متون میتوان جایگاه واقعـی کودکـان را در جامعـۀ ایـران تبیین کرد؟.
نتیجۀ این پژوهش نشان داد کـه گلسـتان بـه منظـور تأثیرگـذاری بیش تر بر مخاطب و دیدگاه های فکری اجتماعی خود، کارگزاران را به شـیوه هـای متفـاوتی بازنمایی کرده است .
جدول ٤-٣: مقایسۀ میزان بهره گیری از مؤلفه های گفتمان مدار (کودکان ) در هر یک از رمان ها {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} P این جدول نشان میدهد که تفاوت میان کاربرد مؤلفه هـای گفتمـان مـدار در هـر یـک از رمان ها معنیدار و قابل توجه و بررسی است .