چکیده:
تفسیر کریپکی از پژوهشهای ویتگنشتاین، در دو بخشِ: «پاردوکسشکاکانه» و «راهحل زبانخصوصی» میگوید؛ محور پژوهشها را، یک «تناقضِ شکاکانۀ معناشناختی» گرهخورده با «پیروی از قواعد» میسازد و باید سایر مسائل مهماش را هم در همین راستا تفسیر کرد. مسئلۀ این پژوهش، تحلیل ناواقعگرایانه بودنِ تفسیرِ کریپکی از «معنا» از رهگذر تفسیر گرامر واژۀ «شکاکیت» است. کریپکی نشان میدهد «معنا» ناشی از نسبتی خاص است بین «زبان» و «واقعیت»،که طبق شرایط خاصی درون «صورت زندگی» هستند و نتیجه این که «معنا» در جریان زندگیِ عملی ما، ابعاد متنوع دارد و میتواند فقط در یکی از کاربردهایش به معنای متعین بهکار رود.
خلاصه ماشینی:
» در واقع ـپارادوکس اين جـا سـت کـه تمـام کاربردهاي ما در«بازي هاي زباني » مي توانند طوري تفسـير شـوند که با عمل ما مطابقت داشـته و يا با آن مخالف تلقي شـوند بنابراين پارادوکس شـکاکانه مي پرسـد: «چه چيزي تعيين مي کند کدام تفسير درست است ؟» کريپکي معتقد است اين پارادوکس شکاکانه اش در مورد همۀ کاربردهاي معنادار زبان مطرح اسـت اما به تبعيت از روش ويتگنشـتاين ، آن را با يک مثال م شـخص ريا ضـي تو ضـيح مي دهد و مي گويد در نگاه اول به نظر مي آيد معني نماد جمع «+» «plus» ب ـر مفهوم «جمع » دلالت مي کند.
پاسخ کوش به ايراد شمارة ١: کوش مي گويد از نظر ويتگنشتاين ، شک داشتن به چيزي که نمي توانيم از آن سؤالي بپرسيم ، بيمعناست چون شک فقط درحالتي است که سؤالي در ميان باشد، بنابراين تلقي کريپکي از اين جهت است که با دو ويتگنشتاين جدل دارد؛ يکي شکاکي که به نظريه پردازي هاي فلسفي حمله ور شده و آن ديگري که در جايگاه مدافع عقل متعارف ؛ نشسته و هر چند ويتگنشتاين از تئوري پردازي دوري مي کند، اما اشتياق زيادش براي دفاع از عقل متعارف ، از متن گفتارش هويداست (٢٤٠-٢٣٨ :Ibid).
3 Wittgenstein on Rules and Private Language ٤ پيتر هکر بخش قابل توجهي از عمر آکادمـيک خود را صـرف پژوهش دربارة فل سـفۀ ويتگن شــتاين کرده و د ســتاورد ـبا ارز شـي را در اين ـباره ـبا همکـاري گردن بيکر (Gordon Baker) از خود به جا گذاشته است .