چکیده:
یکی از حقوق اساسی و بنیادین بشر که در منابع اسلامی و قوانین کشورها و اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته است حق برخورداری اشخاص از مصونیت و حرمت حریم خصوصی است. نیاز به حریم خصوصی، امری بسیار ریشهدار و فطری است که با کرامت انسانی ارتباط وثیق دارد و هدف از آن تکریم تمامیت مادی معنوی انسان و تعالی شخصیت او میباشد و رعایت این حق فضای لازم برای رشد و تکامل شخصی افراد را فر اهم ساخته و از تنزل انسانها در حد یک ابزار جلوگیری میکند. نوشتار پیشرو با درک ضرورت تحلیل این موضوع، میکوشد به این سوال پاسخ داده شود که قلمرو و مصادیق این حق برای افراد مخصوصا اعضای خانواده تا کجاست و چه بخشهایی را شامل میشود؟ تا افراد با شناخت حریم شخصی دیگران از هر دخالتی که موجب نقض آن حریم میشود اجتناب کنند. برآیند این تحقیق نشان میدهد که: از منظر قرآنکریم و نگاههای حقوقی، مرزها و محتوای آنچه بهعنوان حریم خصوصی تلقی میگردد عبارتند از: محدودهای از عقاید، احساسات، رفتارها و ویژگیهای هر عضو خانواده که برای دیگر اعضاء آشکار نباشد یا علیرغم آشکار بودن، از افشای آن راضی نباشد و در مقابل ورود و نظارت دیگر اعضاء واکنش نشان دهد؛ مانند حریم خصوصی جسمانی و جنسی، داشتن خلوت و تنهایی در منزل خصوصی و اتاق شخصی، کنترل بر اطلاعات شخصی و ارتباطات خصوصی، حریم شخصیت، رهایی از نظارتهای سمعی و بصری، حمایت در برابر تفتیشها، تجسسها و رهگیریها و نهایتا حق تعیین سرنوشت برای خود.
خلاصه ماشینی:
برآيند اين تحقيق نشان میدهد كه: از منظر قرآنكريم و نگاههاي حقوقي، مرزها و محتواي آنچه بهعنوان حريم خصوصي تلقي ميگردد عبارتند از: محدودهاي از عقايد، احساسات، رفتارها و ويژگيهاي هر عضو خانواده که براي ديگر اعضاء آشکار نباشد يا عليرغم آشکار بودن، از افشاي آن راضي نباشد و در مقابل ورود و نظارت ديگر اعضاء واکنش نشان دهد؛ مانند حريم خصوصي جسماني و جنسي، داشتن خلوت و تنهايي در منزل خصوصي و اتاق شخصي، کنترل بر اطلاعات شخصي و ارتباطات خصوصي، حريم شخصيت، رهايي از نظارتهاي سمعي و بصري، حمايت در برابر تفتيشها، تجسسها و رهگيريها و نهايتا حق تعيين سرنوشت براي خود.
com مقدّمه انسانها بنا بر فطرت خود، قلمروهايي را محدوده خصوصي خويش ميدانند و در آن پناه ميگيرند و انتظار دارند ديگران بدون رضايتشان به آن قلمرو وارد نشوند و به اطلاعات آنان دسترسي نداشته باشند ولي توجه به عواطف عميق و همبستگي روحي حاکم بين اعضاء خانواده اين ذهنيت را در انسان پديد ميآورد که شايد هيچگونه حريمي براي ورود هر يک از اعضاء در امور ديگر اعضاء وجود نداشته باشد؛ ولي با نگاهي به آموزههاي قرآني و قواعد اخلاقي و نيز حقوقي حاکم بر مناسبات خانوادگي درمييابيم که استحکام و بقاي مناسبات عاطفي و اجتماعي منوط به شناسايي و کاربست همين قواعدي است که علاوه بر تأکيد عناصر مشترک در تحکيم خانواده به نحوي حريم خصوصي را مورد شناسايي قرار دادهاست.