چکیده:
امروزه وضعیت زنان در هر کشوری شاخصی مهم جهت بررسی رشد و توسعة انسانی در آن کشور محسوب میشود. درواقع، بررسی پیشینة تاریخی جایگاه زنان تاریخچة فراز و فرود حیات فردی و اجتماعی آنان را روشن و مسیر ایشان را در راه رسیدن به توسعه آشکار میکند. اما آنچه چنین مطالعاتی را کاملتر میکند، بررسی واکنش مردان سیاستمدار در هر دورة تاریخی نسبت به حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان آن دوره است. به این منظور، در این مقاله کتاب سیاستنامة خواجه نظامالملک طوسی، وزیر مقتدر سلجوقیان در قرن پنجم هجری، برای مطالعة وضعیت زنان این دورة تاریخی و همچنین شناخت دیدگاههای نظامالملک دربارة ایشان برگزیده شده است. این پژوهش با روش توصیفیـ تحلیلی و براساس نظریة تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و در سه سطح واژگان، تفسیر و تبیین صورت گرفته است. سؤالهایی که این پژوهش در پی پاسخ گفتن به آنهاست عبارتاند از: حضور زنان در سیاستنامه چگونه است؟ خواجه نظامالملک چه واکنشی به حضور ایشان نشان میدهد؟ و علت واکنشهای وی چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که برخلاف نظر برخی پژوهشگران، خواجه نظامالملک بهطورکلی نگاه منفی به نوع زنان ندارد، اما دخالتهای بعضی زنان دربار، بهویژه ترکانخاتون، همسر ملکشاه سلجوقی، در امر سلطنت و حوزة اقتدار وزیر سبب میشده وی برای حفظ قدرت و سلطة سیاسی خود و طرد مخالفان و رقبای سیاسی، به انتقادهای کوبنده از زنان و برحذر داشتن سلطان از نفوذ ایشان بپردازد.
Women have been more or less influential in the history of human civilization in various ways, politically, socially, or positively or negatively. One of the most prominent and influential works in which women can be found is Khawaja Nizam al-Molk's policy paper, which reflects the ideas of the most prominent and politicians of the Islamic era. In this book, Khawaja Nizam al-Molk has targeted women with sharp words. The purpose of the present study is to answer the question of why Khawaja has criticized women in the Nizam al-Mulk regime and whether all women are in the midst of her harsh words, as previous researches have suggested, and the ejaculation in this regard is minor. have taken. To answer this question, we have used Critical Discourse Analysis Theory at three levels of vocabulary, interpretation, and explanation. Because this theory focuses on the category of gender as a social issue and a generative one. The findings of the present study show that only women courtiers were in the throes of Khwaja's crushing criticism, and Khwaja refuses to include some of the court women in opposition to her continued power and dominance, and that she is not fundamentally speaking to all women. In order to legitimize his political dominance, both he and his followers, including some of his contemporaries, are marginalizing some of the court women..
خلاصه ماشینی:
سؤالهايي که اين پژوهش در پي پاسخ گفتن به آنهاست عبارتانـد از: حضـور زنان در سياستنامه چگونه است؟ خواجه نظـامالملـک چـه واکنشـي بـه حضـور ايشـان نشـان مـيدهـد؟ و علـت واکنشهاي وي چيست؟ نتايج پژوهش حاکي از آن است که برخلاف نظر برخي پژوهشگران، خواجـه نظـامالملـک بهطورکلي نگاه منفي به نوع زنان ندارد، اما دخالتهاي بعضي زنان دربـار، بـهويـژه ترکـانخـاتون، همسـر ملکشـاه سلجوقي، در امر سلطنت و حوزة اقتدار وزير سبب ميشده وي براي حفـظ قـدرت و سـلطة سياسـي خـود و طـرد مخالفان و رقباي سياسي، به انتقادهاي کوبنده از زنان و برحذر داشتن سلطان از نفوذ ايشان بپردازد.
بـراي نيـل بـه اين هدف پرسشهاي ذيل مطرح ميشود: چرا خواجه نظامالملک، که بزرگترين سياستنامهنويس عصر سلجوقي است، در فصل چهل و سوم کتاب با عنوان «اندر معناي اهل ستر و نگاه داشتن مرتبـت سـران سـپاه و زيردسـتان»، زنان را آنگونه که از فحواي مطالب برميآيد مورد سرزنش خويش قرار داده است؟ حـال آنکـه در ديگر فصلها چنين خوارداشت و تحقيري مشاهده نميشود؟ آيا انگشت اتهام خواجه به سـوي همـة زنـان اشـاره رفتـه اسـت و آيـا همـة زنـان را دربـر ميگيرد؟!
جايگاه زنان در سياستنامه در سطح تبيين خواجه نظامالملک در فصل چهل و سوم کتاب سياستنامه، با ديدة تحقير بـه زنـان نگريسـته و مردان را از مشورت با زنان باز داشته است و زنان را متهم به بيخردي و بيدانشي کرده است و براساس مطالب مطروحه در اين فصل، مخاطب گمان ميکند کـه خواجـه نظـامالملـک فـردي زنستيز است که زنان را آماج سرزنشها و اتهامات بياساس قرار داده اسـت.