چکیده:
ازآنجاکه در جهان امروز شهروندی ازسویی، در سایۀ دولت یا در گروگان دولت است و ازسوی دیگر، این شهروندان هستند که به دولتها هویت میبخشند، میتوانیم شاهد انواع دولتها و انواع شهروندی باشیم؛ چون ممکن است دولتی آهنین باشد و «شهروند سرباز» یا «شهروند تحدیدی»، و دولتی اسفنجی باشد و «شهروند تضمینی» یا «شهروند آزاد مبتنیبر قاعده» را ترویج دهد. پس ازآنجاکه جایگاه و موقعیت شهروندی در ایرانِ امروز میتواند برای ما مسئله باشد؛ ازاینرو، سؤال اصلی این است که دولتـشهروند در جمهوری اسلامی ایران، با ویژگیها و موقعیتی که دارد، در کدام دولتـ شهروند قرار میگیرد؟ اخلاقیِ صرف یا قانونیِ صرف؟ مدعای نویسنده با ابتنا به روش مطالعۀ تطبیقی این است که اگرچه برخی برای تحقق دولتـشهروند اخلاقیِ صرف و برخی نیز برای ایجاد دولتـشهروند قانونیِ صرف تلاش میکنند، با مشکلاتی مواجه شدهاند که راهحل آنها انتخاب و گزینش دولتـشهروندی تلفیقی است که از قانون اساسی و سخنان رهبران جمهوری اسلامی ایران میتوان بهدست آورد.
Because in todaychr('39')s world, on the one hand, citizenship is in the shadow of the government or in the hostage state, and on the other hand, it is the citizens who give identity to governments, so we can see all kinds of governments and types of citizenship because the iron government; can promote a "soldier citizen" or a "restricted citizen" and be a sponge government promote a "guaranteed citizen" or a "free citizen based on the rule".
After all, the status of citizenship in todaychr('39')s Iran can be a problem for us. Therefore, the main question is in which government-citizen is the government-citizen in the Islamic Republic of Iran with her characteristics and position?
Are placed; A mere moral or a mere law?
The authorchr('39')s claim, based on the method of comparative study, is that although Some have tried to make the a mere moral government -citizen, and some have tried to create a mere law government-citizen And they do.
But they have faced problems, the solution to which is to select and choice a cohesive government-citizen, Which can be obtained from the constitution and the words of the leaders of the Islamic Republic of Iran.
خلاصه ماشینی:
براساس این خوانش شاید بتوان گفت آنچه برای شهروندان مهم است، رضایت عمومی است؛ زیرا شهروندان درصورتی به حکومت الزام سیاسی پیدا میکنند که از آن رضایت داشته باشند، ولی اگر از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بهجای دولت قانونی، دولت اخلاقی فهم و اراده شود ـ همانگونه که عدهای از اصل پنجم قانون اساسی چنین برداشتی دارند ـ آنوقت در چنین دولتی، اطاعتپذیری شهروندان مهم خواهد بود؛ چون در دولت اخلاقی، الزام سیاسی الزام اخلاقی است؛ یعنی حق آمریت و حاکمیت حاکم مستلزم الزام اخلاقی شهروندان به اطاعت از اوست؛ ازاینرو، در این خوانش، چون جمهوری اسلامی ایران اهداف و ارزشهای اخلاقی و خیرهای نامحدود مثل سعادت، عدالت و کمال انسانی را دنبال میکند، پس شهروندان باید از آن اطاعت کنند.
البته چون این نظریه درنهایت در قالب سازمانی سیاسی و اجتماعی ظاهر شد که هدفش کاربست اصول دموکراسی لیبرالی بوده است؛ ازاینرو، برای جامعهای چون ایران میتواند مسئله باشد که بر پایۀ کدامیک از این قالبها به مناسبات دولت و شهروند بپردازد؟ آیا بر پایۀ یکی از این دو قالب ذکرشده دولتـشهروندی را تبیین و اخذ کند یا راه سومی را انتخاب و براساس آن دولتـشهروند موردنظر خود را دنبال کند؟ البته لازم است این نکته یادآور شود که آنچه ما از دو مفهوم کلیدی دولت و شهروند در این مقاله اراده کردهایم عبارت است از: دولت «نه» به معنای قوای سهگانه و «نه» به معنای قوۀ مجریۀ صرف، بلکه دولت یعنی امر حاکمیتی؛ شهروندی نیز با درنظر داشتن چهار مؤلفۀ تابعیت، مشارکت، حق و مسؤلیت چنین معنا میشود که شهروندی یعنی یک موقعیت عضویت و شامل مجموعهای از حقوق، وظایف و مشارکت است و بر برابری، عدالت و استقلال دلالت دارد.