چکیده:
سمفونی مردگان(1368)، مشهورترین اثر عباس معروفی و یکی از رمانهای برجستۀ دهۀ شصت است. وجود برخی از مؤلّفههای نوگرایی از جمله روایت جریان سیّال ذهن، زاویه دیدهای متعدد و گاه ابتکاری، حلقوی بودن روایت و بهرهمندی از ساختاری سمفونیک، آن را به رمانی مدرن تبدیل کردهاست. برخی از این مؤلّفهها دریافت درست و روشن پارهای از مضامین نهفته در اثر را قدری دشوار میکنند.از سوی دیگر ساختار چند پاره و تعدّد زاویۀ دید، متن را در نظر خواننده، نامنسجم و آشفته مینماید. مقالۀ پیش رو میکوشد با تکیه بر «نظریۀ استعارۀ مفهومی» نظامهای استعاری حاکم بر متن را نشان دهد و بر اساس آنها برجستهترین درونمایههای رمان را معرفی نماید و اثبات کند که این نظامهای استعاری قدرتمند، متن را به یک کل منسجم و یکپارچه تبدیل کردهاند. از این رو با بررسی استعارههای خُردِ رمان، سه نوع استعارۀ مفهومی «جهتی»، «وجودی» و «ساختاری» در متن شناسایی و معرفی شدهاست که هر کدام یک مضمون محوری را پرورش میدهند.. پژوهش حاضر به این نتیجه میرسد که مؤلّف بر اساس این سه استعاره، جهاننگریها و مضامین حاکم بر ذهن خود را در قالب سه «نگاشت کلانِ» «قدرت، بالا است/ ضعف، پایین است»، «انسان، حیوان است» و «زندگی، جنگ است» عرضه کردهاست. این طرحوارهها نمودار نظام فکری مسلّط بر ذهن نویسنده هستند که به شکلی نامحسوس در سراسر متن گسترش یافته و سبب انسجام محتوایی آن نیز شدهاند.
The Symphony of the Dead (1989) is the most famous work of Abbas Maroufi and one of the most prominent novels of the sixties. The existence of some elements of modernity, including the narrative of the stream of consciousness, the multiple and sometimes innovative points of view, the circularity of the narrative, and the benefit of a symphonic structure, has made it a modern novel. Some of these elements have made a correct and clear understanding of the themes belying the novel very difficult. In addition, the fragmentary structure and plurality of points of view make the text from a readerchr('39')s perspective incoherent and discontinuous. The present article, drawing upon the Conceptual Structure Theory, aims to explore metaphorical systems dominant in the text and reveal the most prominent themes of the novel which have contributed to the subtlity of the text making it a unified coherent whole. To do so, the instances of the three types of metaphor used within the text, that is, chr('39')directionalchr('39'), chr('39')ontologicalchr('39'), and chr('39')structuralchr('39') metaphors each of which is used to develop a central theme within the text are studied.
Results indicated that based on these three types of metaphor, the writer expresses his own worldview and mentality through the three main mappings, that is, "power is above/weakness is below", "man is animal", and "life is war". Such image schemas reflect the writerchr('39')s own dominant system of thought which is imperceptibly spread throughout the text bringing about a text with a coherent content.
خلاصه ماشینی:
این مقاله قصد دارد براساس نظریۀ استعارة مفهومی (لیکاف و 2 جانسـون ؛ ١٩٨٠) و بـا توجـه بـه اصـول و روشـهای مطـرح «سبک شناسـی شـناختی »، استعاره های محوری رمان سمفونی مردگـان (معروفـی؛ ١٣٦٨) را کشـف و معرفـی کنـد.
از آنجـا کـه ایـن روش بـر اصـول سبک شناسـی شـناختی مبتنـی، سبک شناسـی علـم بررسـی بسامدهاست ، بررسی بسامد استعاره های خرد و چگونگی پراکنش آنها در مـتن رمـان و 138 ارائه الگوی شناختی دقیق از آنها، مهم ترین گامی است که ما را به شناخت اسـتعاره های 138 محوری یا «استعاره های کلان » اثر میرساند.
در این راستا بررسی بسامد انواع استعاره های مفهومی، بافتهای گوناگون این اسـتعاره ها، نقش آنها در شکل گیری ساختارهای بیرونی و درونی اثر و هم چنین کـارکردی کـه در انسجام متن دارند از جمله اقداماتی است که افقها و سـاحتهای جدیـدی از مـتن را بـه روی منتقد میگشاید.
نکتۀ قابـل تأمل این است که همین درهم آمیختگی و ارتباط تنگاتنگ و البته پنهـانی و مـؤثر ایـن ١٤٥ استعاره ها سبب نوعی انسجام درونی و محتوایی در متن میشود؛ همان انسـجامی کـه مورد نظر رمانتیکها بود و از آن با عنوان وحدت انداموار یاد میکردند.
با توجه به این مباحث در نمونه های زیر نشان داده میشود کـه هریـک از قشـرهای جامعۀ طبقاتی ایران ، چگونه به کمک استعارة جهتی بالا- پایین ، معرفی و تصویرسازی شده است : الف ) پدر و اورهـان : جـابر اورخـانی پـدری اسـت متعصـب ، سـنتگرا، خرافـی و منفعت طلب .