چکیده:
فصل نهم درباره عبارت، از آثار منطقی مهم ارسطو است. نوشتار پیش رو کوشیده است تحلیل دقیق و جامعی از ساختار این فصل و موضوعات و مسایل اصلی و فرعی مطرح در آن به دست دهد. به باور بیشتر مفسران ارسطو، مسیله اصلی ارسطو در این فصل، نفی ضرورت رخدادهای آینده است. اما خوانش دقیق این فصل نشان می دهد که مسیله اصلی ارسطو در آن، تبیین و استوار کردن این مدعاست که «از جفت گزاره های سلبی و ایجابی فردی ناظر به آینده، ضروری نیست که یکی صادق و دیگری کاذب باشد» و مسیله ضرورت یا عدم ضرورت رخدادهای آینده، نیز برخی مسایل مهم دیگر، در ضمن تبیین این مدعا و به تبع آن مطرح شده اند. بخش عمده ای از سخنان ارسطو در این فصل به استدلال وی برای استوار کردن این مدعا اختصاص یافته است که در متن این نوشتار تحلیل و صورت بندی روشنی از این استدلال و مقدمات آن به دست داده ایم. شمار چشمگیری از مفسران ارسطو ادعا کرده اند وی با چنین دیدگاهی، اصل تناقض را نقض کرده است. اما توجه به معنای دقیق سخن وی از یک سو و مفاد اصل تناقض از سوی دیگر، نشان می دهد که سخن او هرگز اصل تناقض را نقض نمی کند.
The ninth chapter of De interpretation is one of the important logical works of Aristotle. This paper has tried to provide an accurate and comprehensive analysis of this chapter's structure and its major and minor discussions. Many of Aristotle's commentators believe that his main problem in this chapter is to deny the necessity of future events. But a careful review of this chapter shows that Aristotle's main problem in this regard is in explaining and establishing the claim that "none of the items in the pair of negative and affirmative individual propositions regarding the future should necessarily be true or false", and the issue of the necessity or unnecessity of future events as well as some other important issues have been raised along with this claim. Much of Aristotle's remarks in this chapter has been devoted to his reasoning to support this claim. In this paper, we have presented a clear analysis and formulation of his argument and its introduction. A significant number of Aristotle's commentators have claimed that by stating such viewpoints, he has violated the principle of contradiction. But attention to the exact meaning of that claim on the one hand, and the provisions of the principle of contradiction on the other, show that the claim does not in any way violate the principle of contradiction.
خلاصه ماشینی:
اما خوانش دقیق این فصل نشان میدهد که مسئله اصلی ارسطو در آن، تبیین و استوار کردن این مدعاست که «از جفت گزارههای سلبی و ایجابی فردیِ ناظر به آینده، ضروری نیست که یکی صادق و دیگری کاذب باشد» و مسئله ضرورت یا عدم ضرورت رخدادهای آینده، نیز برخی مسائل مهم دیگر، در ضمن تبیین این مدعا و به تبع آن مطرح شدهاند.
109)) اما به باور نگارنده، آنچه از توجه دقیق به این فصل، چگونگی آغاز و پایان آن، ترتیب مطالب آن و نیز ارتباط این فصل با فصلهای پیشتر درباره عبارت، بهویژه دو فصل هفتم و هشتم، بهدست میآید این است که مقصود اصلی ارسطو در این فصل، نشان دادن و استوار کردن این مطلب است که «از جفت گزارههای سلبی و ایجابی فردیِ ناظر به آینده، ضروری نیست که یکی صادق و دیگری کاذب باشد» و بقیه مطالب و نکاتی که در این فصل آمده است (مانند نفی تقدیرگرایی یا مفاد اصل تناقض) گرچه برخی از آنها بسیار هم مهماند، مقصود اصلی و اوّلی ارسطو از طرح و تقریر این فصل نبودهاند، بلکه بهطور ضمنی و بهخاطر پرداختن ارسطو به همان مطلب اصلی مطرح شدهاند.
گویا ساختار کلی استدلال ارسطو اینگونه است که وی نخست میکوشد این مطلب را استوار سازد که «اگر از جفت گزارههای سلبی و ایجابی فردیِ ناظر به آینده، ضرورتاً یکی صادق و دیگری کاذب باشد، آنگاه ما باید تقدیرگرایی را (یعنی اینکه حوادث و رخدادهای آینده پیشاپیش تعیّن و قطعیت یافتهاند) بپذیریم».