چکیده:
در مقاله حاضر مبانی فقهی مخالفت مراجع با قیمومیت انگلستان بر عراق را مورد بحث قرار میدهد و نسبت این مبانی با حوادث رویداده شده را در حد امکان مورد بررسی قرار میدهد. در این راستا قاعده نفی سبیل، حدیث اعتلاء، بیعت شرط و مبحث احکام ثانویه به عنوان مبانی جنبش مزبور به اختصار بررسی شده اند و بازتاب آن جنبش در تهران مورد بحث واقع شده است. مقاله تلاش کرده است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی بین قرارداد سایکس-پیکو به عنوان زمینه جنبش با موافقت نامه سن رمو به مثابه تصمیم نهائی قدرتهای بزرگ ارتباط برقرار کند و نشان دهد هدف مقاله نشان دادن این است که موضوع انقلاب عراق در دوره بعد از جنگ اول جهانی، صرفا امری سیاسی نبود؛ بلکه از زمینه های فقهی برخودار بود که همه مستند به سیره حضرت رسول و ائمه در تاریخ صدر اسلام بودند؛ در نتیجه جنبشهای اسلامی بعدی هم بر همان مبانی شکل گرفتند.
This study discusses the juridical basis of high cleric opponents to the British protection upon Iraq after WWI and survey the relation of jurisprudence with happened events as much as it possible. In this regard the Nafy-e-Sabil rule, ‘Etela Hadith, Conditional Bai’a and secondary warrants as the basis of so-called movement discuss in brief and the reflection of the movement in Tehran has been analyzed. Also the reasons of discuses of the movement have been searched according to many unpublished records, journals, Persian and Arabic sources. Using of descriptive-analytical method, this study tries to relate Sykes-Picot deal as the background of movement with Saint Rimo treatment as the final decision of great powers to show the goal of this study is that the subject of Iraqi Revolution after WWI was not a mere political affair, it had the juridical backgrounds which were documented to the Prophet and Imams Traditions in the early years of Islam; as a result all of the Islamic movements generated upon to that basis.
خلاصه ماشینی:
در مقالـه تـلاش شـده است با استفاده از رویکرد توصیفی - تحلیلی بین قرارداد سایکس - پیکو به عنوان زمینۀ جنـبش با موافقت نامۀ «سن رمو» به مثابه تصمیم نهایی قدرت های بزرگ ارتباط برقرار شود و نشان داده شود که موضوع انقلاب عراق در دوره بعد از جنگ اول جهانی ، صـرفاً امـری سیاسـی نبـوده ، بلکه از زمینه های فقهی برخودار بود که همه مستند به سیره حضـرت رسـول و ائمـه در تـاریخ صدر اسلام بودند.
بر همین اساس ، پرسش اصلی مقاله حاضـر ایـن اسـت کـه مبـانی فقهـی مخالفت با قیمومیت بریتانیا بر عراق چه بود و علما با اتکا بر کدام قواعد مردم را تشـویق میکردند به مثابه وظیفه ای دینی ، علیه این موضوع به پا خیزند؟ رویکرد مقالۀ حاضر توصیفی - تحلیلی است ؛ یعنی ضمن نقـل حـوادث واقعـه ، علـل و عوامل آن را با اتکا به مبانی اصولی و مواردی از قرآن کریم و تاریخ صدر اسلام ، با توجـه به دیدگاه فقهای شیعه مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است تـا ماهیـت و چیسـتی قیـام را روشن سازد.
به عبارتی ، با اینکـه اعمـال قیمومیـت بـر فلسـطین بـه سـادگی صورت گرفته بود و همین وضعیت در اردن هاشمی هم جریان داشت ، اما به دلیل حضـور مراجع شیعه در عراق و با توجه به مبانی فقهی آنان که تسلط غیرمسـلمان بـر مسـلمان را خلاف اسلام می دانستند، وضعیت در این کشور به گونه ای دیگر بود؛ بـه همـین دلیـل در بین النهرین زد و خوردهای فراوانی بین اهالی بومی و نیروهای انگلستان انجام شد.