چکیده:
چگونگی زیست آدمی در جهان و هنجارها و نابهنجارهای رفتاری او، از قدیم الایام، یکی از دغدغههای همیشگی بشر بوده است. از همین رو، متفکران و فلاسفه یونانی و اسلامی با تقسیم قوۀ شناختی آدمی به دو بُعد نظری و عملی، مباحث مربوط به رفتار انسانی را ذیل مقولۀ عقل عملی طرح و دنبال کردهاند. در همین راستا، مقاله با طرح این پرسش اصلی که مفهوم میانه گزینی به عنوان یک فضیلت عقل عملی، چه جایگاه و مولفههایی دارد آن را در اندیشۀ فردوسی (نمایندۀ گفتمان ایرانشهری) و اندیشۀ استاد مطهری (نمایندۀ گفتمان انقلاب اسلامی) همسنجی و مقایسه کرده است. فرضیۀ مقاله بر آن بوده که این دو متفکر با توجه به آبشخورهای فکری مشترک که همانا عقل و استدلال عقلی است به رغم تفاوتهای پارادایمی معهذا مباحث مشترکی را در حوزۀ زیست و کردار انسانی ارائه کردهاند. پژوهش به این نتیجه گیری رسیده است که این دو اندیشمند تمدن ایرانی با تکیه بر پشتوانههای خرد فلسفی و دستورات دینی الگوی رفتاری مشابهی را در این بخش از عقل عملی توصیه کردهاند، لذا القای تعارض مطلق بین گفتمانهای ایرانی و اسلامی سخنی ایدئولوژیک بوده که بایستی وثاقت آن در هر مورد پژوهیده شود. روش جمع آوری دادهها کتابخانهای و رویکرد مقاله تفسیری بوده است.
How a person lives in the world and his behavioral norms and abnormalities has been one of the constant concerns of human beings since ancient times. Therefore, Greek and Islamic thinkers and philosophers, by dividing human cognition into theoretical and practical dimensions, have designed and pursued issues related to human behavior under the category of practical reason. In this regard, the article compares the main question of the concept of mediation as a virtue of practical intellect, what is its place and components in Ferdowsi (representative of Iranshahri discourse) and Master Motahhari (representative of Islamic Revolution discourse). Is. The hypothesis of the article is that these two thinkers, despite the common paradigm, which is reason and rational reasoning, despite the paradigm differences, nevertheless have presented common issues in the field of human life and action. The research has concluded that these two thinkers of Iranian civilization, relying on the support of philosophical wisdom and religious orders, have recommended a similar pattern of behavior in this part of practical reason, so inducing absolute conflict between Iranian and Islamic discourses is an ideological statement that should be credible. It should be researched in each case. The method of data collection was library and the approach of the article was interpretive.
خلاصه ماشینی:
در همین راستا، مقاله با طرح این پرسش اصلی که مفهوم میانه گزینی به عنوان یک فضیلت عقل عملی، چه جایگاه و مولفه هایی دارد آن را در اندیشۀ فردوسی (نمایندٔە گفتمان ایرانشهری) و اندیشۀ استاد مطهری (نمایندٔە گفتمان انقلاب اسلامی) همسنجی و مقایسه کرده است .
» (فرقان ، ٦٧) بنابراین ، در تمدن اسلامی، مفهوم میانه گزینی به عنوان یک فضیلت اخلاقی در ذیل عقل عملی مدنظر بوده است ، و متفکران مسلمان با تکیه بر خرد فلسفی و متون وحیانی آن را تئوریزه میکرده اند تا بتواند مبنایی برای تولید هنجارهای اجتماعی جامعه واقع گردد.
می توان گفت که مفهوم میانه گزینی به عنوان معادلی برای اعتدال و فضیلت حد وسط نه تنها در نظام فکری فردوسی طرح شده است بلکه با یک انسجام نظری ریشه در یک نظام فکری مشخص دارد که غایت آن دستیابی انسان به ثبات و پایداری در زندگی است .
تربیت قرآن همیشه اعتدال و میانه روی را ایجاب میکند» (مطهری، ٦٢:١٣٧٤) «اعتدال » مفهومی متناظر با «میانه گزینی» در نظام فکری اندیشۀ استاد مطهری است که ذیل مباحث عقل عملی و دستورات اخلاقی در مجموعه آثار ایشان طرح و بحث شده است .
پس همان گونه که مشاهده کردیم ، استاد مطهری با تکیه بر منابع فکری وحیانیاش ، از جمله قرآن و نهج البلاغه ، مفهوم میانه گزینی را با کلیدواژه های اعتدال و میانه روی طرح کرده است و در این راه فراتر از اندیشۀ فردوسی توانسته آن را در حوزه های مختلف حیات فردی و جمعی انسان طرح و دنبال کند.