چکیده:
داستانهای مربوط به پهلوانان و عیّاران، محبوبترین داستانهای شفاهی عامه هستند که اغلب مدّتها پس از روایت بهصورت مکتوب درآمدهاند. ابومسلمنامه، حمزهنامه و سمک عیّار از قدیمترین این داستانها هستند و حسین کرد شبستری از جمله داستانهای عیّاری نسبتاً متأخر و از داستانهایی است که در دورۀ صفویه روایت شده است و آن را ادامۀ سنّت عیّاری و نقل شفاهی داستانها دانستهاند. با وجود این، بررسی داستان حسین کرد، نشان میدهد که شخصیت عیّار این داستان با عیّار داستانهای پیش از آن، تفاوتهای ظاهری و رفتاری معناداری دارد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این تفاوتها پرداخته است و نتایج این بررسی نشان میدهد که حسین کرد، پهلوانی عامی، تکرو و فاقد ظرافتهای رفتاری عیّارانی مثل سمک است و برخلاف عیّاران پیش از خود که بازیگرانی هنرمند و نمونۀ کامل پهلوانان آگاه، دانشآموخته، زبانآور و زیرکاند، فاقد زیرکی و دوراندیشی، تواناییها و ظرافتهای زبانی و مهارتهای سخنوری است.
The stories about heroes and Ayyars are the most popular oral stories, which have often been written a long time after their emergence and narrating. “Abumuslemnama”, “Hamzaname” and “Samak-e Ayyar” are some of the oldest stories, and “Hossein Kurd-e Shabestari” is almost the newest sample of these stories. “Hossein Kurd-e Shabestari” is one of the stories that has been narrated during the Safavid era, and it has been considered as the continuation of Ayyari tradition and oral narration of stories. However, the analysis of the story of “Hossein Kurd-e Shabestari” shows that the character of Ayyar in this story has significant superficial and behavioral differences with previous stories. Using descriptive and analytical methods, this paper aims to probe these differences. The results of this research shows that “Hossein Kurd” was a common, maverick hero who did not have any heroic behavioral delicacies of Ayyars like Samak, and unlike the previous characters of Ayyars who were examples of conscious, educated, articulate and knowledgeable heroes, he is an illiterate hero who does not possess the privilege of acuteness, prudence and the skills of eloquence. In other words, the results of this paper show that in the popular literature stories, the character of a conscious hero has been replaced with the illiterate hero who has no awareness and rationality.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ مارزلف با عنوان «گنجينـه اي از گـزاره هـاي قـالبي داسـتان عاميانـۀ حسـين کـرد» (ضـميمۀ قصـۀ حسـين کـرد شبسـتري، ١٣٨٨: ٤٥٩-٣٣٩)، «بررسي ساخت داستان عاميانۀ حسين کرد» به قلـم آتـش سـودا (١٣٨٦: ٤٨-٩) و پـژوهش مشترک خيرانديش و ابراهيمي (١٣٩١: ٩٤٨-٩) در باب «اهميت ادبّيـات فولکلوريـک در بازنمايي تاريخ اجتماعي» از جمله معدود پژوهش هايي هستند که بـه داسـتان حسـين کـرد پرداخته اند و مقدمۀ مفصل افشاري بر حسين نامه ، يکي از مهم ترين منـابع پـژوهش دربـارة اين داستان است .
. در داستان حسين کرد، هرچند تنها يک بار از مکاني به نام «يتيم خانه » نـام بـرده شـده - است به نظر ميرسد که پهلوانان شاه عباس ، تشکيلات و سازمان نظام يافته اي دارند کـه در رأس آن ها، خود شاه قرار دارد که «خودش مرشد است و سيصد و بيست نفـر( يـا هـزار و صد و بيست نفـر١!) نوچـه (يتـيم ) دارد» (حسـين کـرد شبسـتري، ١٣٨٤: ٩)، امـا بـرخلاف داستان هايي مثل سمک از متن داستان هيچ اطلاعي دربارة آداب و قواعـد ايـن تشـکيلات به دست نميآيد؛ پهلواناني مثل «مسيح دکمه بند» يا «بابا حسن » که پرورندگان حسين کرد هستند، ارتباطي با هم ندارند و برخلاف عّياران داستان سمک که از پيدا شدن پهلـواني در هر جايي و هر شهري خرسند ميشوند، حّتي گاهي سخت مراقب اند کـه پهلـوان ديگـري پيدا و مشهور نشود (همان : ٤٠)؛ بنـابراين ، بـه نظـر مـيرسـد کـه در داسـتان حسـين کـرد، تشکيلات منظم درباري سپاهيان شاه و روابط مابين آن هـا، جـايگزين خانـه هـاي عّيـاران و آداب آن در داستان هاي پيش از حسين کرد شده است .