چکیده:
ارزیابی اخلاقی باور یکی از موضوعات مورد گفتوگو در معرفتشناسی است. پذیرش این مسئله مبتنی بر یک رویکرد مناسب در معرفتشناسی است که قابلیت ارزیابی اخلاقی باور را فراهم کند. رویکرد نوارسطویی در معرفتشناسی فضیلتمحور که در حال حاضر با زاگزبسکی شهرت یافته است، دلایلی را برای امتیاز این رویکرد در تبیین این مسئله ارائه کرده است. این دلایل عبارتاند از برتری معرفتشناسی فضیلتمحور بر سایر رویکردهای معرفتشناسی، مشکلات معرفتشناسی معاصر به دلیل تمرکز بر مسئله شکاکیت و غفلت از مسئله فهم و در نهایت دلایل مربوط به فلسفه ذهن که به بحث رابطه باور و احساس میپردازد. وی در ادامه به رابطه باور و اخلاق اشاره میکند و با در نظر گرفتن معنایی عام از اختیارگرایی امکان ارزیابی اخلاقی تمامی سطوح معرفت را مطرح میسازد. نقد اصلی این نوشتار نیز به تعمیم اختیار به تمامی انواع معرفت است.
The moral evaluation of belief is one of the issues of discussion in epistemology. Accepting this fact is based on a proper approach in epistemology that allows the moral evaluation of belief. The Neo-Aristotelian approach in virtue-centered epistemology, now well-known with Mrs. Linda Zagzebski, has put forward some reasons for the superiority of that approach in explanation of aforementioned issue. These reasons are as follows: superiority of virtue-centered epistemology over other related approaches, problems of contemporary epistemology due to focus on the issue of skepticism and neglecting understanding and, finally, reasons related to philosophy of mind which deals with the relationship between belief and emotion. She continues her discussion with the relationship between belief and morality and considers a general meaning for libertarianism to pose the possibility of moral evaluation of all levels of knowledge. The main critique of this writing is on expanding liberty to all varieties of knowledge.
خلاصه ماشینی:
معرفتشناسی فضیلتمحور با محوریت دادن به مفهوم فضایل معرفتی بستر مناسبی برای پاسخ به این پرسش است که آیا میتوان باورها را در پسزمینه اخلاقی یعنی به همان معنایی که رفتارها را تحسین و یا نقد میکنیم ارزیابی کنیم یا خیر؟ در اینجا مفهوم خوب بودن معرفتی (Epistemic goodness) مورد تجزیه و تحلیلهای اخلاقی قرار میگیرد که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
بهطورکلی میتوان دیدگاه زاگزبسکی را در بحث معرفت چنین خلاصه کرد: یک فرد دارای فضیلت، استعدادی دارد که از روشی خاص برانگیخته میشود و در شرایط متناسب عمل میکند و به شکل قابل قبولی در تحقق هدف آن فضیلت موردنظر موفق است (زاگزبسکی، 1392، ص 194ـ216).
این چهار دلیل بر معرفتشناسی هم تطبیق دارند که عبارتاند از: الف) از میان دو دسته مفاهیم صحیح، غلط، وظیفه اخلاقی و مفاهیمی مثل عدالت، شجاعت و پاکدامنی، مفاهیم دسته اول بیمعنا و مفاهیم دسته دوم معنادارند؛ ب) اخلاق نمیتواند تحت حاکمیت قانون درآید؛ زیرا هیچ قانونی وجود ندارد که توضیح دهد چرا یک فرد باید یک انتخاب اخلاقی داشته باشد؛ ج) برخی ارزشهای اخلاقی فردی مثل عشق و دوستی با تئوریهای عملمحور تبیین نمیشوند ولی اخلاق فضیلت چون میتواند از منظر عامل شخصی به مسئله نگاه کند، میتواند آنها را تحلیل کند؛ د) برخی فضایل هیچ ارتباطی به عمل یا قوۀ آن عمل ندارند؛ مثلاً ارزیابی خود فرد از اعمال اخلاقی خودش یا احساساتی که به درست شکل گرفتهاند (همان، ص19).