چکیده:
بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را میتوان بهعنوان یک سند چشمانداز دقیق، مبتنی بر آرمانهای اسلامی و نقشه راهی برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی دانست که با مطالعه دقیق آن، میتوان الگوی مدونی را برای یک نهاد اسلامی و با نگاه تمدنی استخراج کرد. هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگوی نهاد تمدنساز، مبتنی بر تحلیل محتوای متن بیانیه گام دوم انقلاب و براساس روش تحلیل محتوای کیفی است که در گام اول، متن بیانیه توسط پژوهشگر بهصورت دقیق و مداوم مطالعه، و با روش تحلیل محتوای کیفی آن، مؤلفهها و مقولههای مرتبط با متغیر اصلی استخراج و دستهبندی، و در گام دوم با استفاده از روش گروه کانونی متغیرها بهصورت الگوی مفهومی ترسیم شد و اعتباربخشی آن نیز صورت پذیرفت. مؤلفههای این الگو شامل پیشایندها و شرایط علی، اصول و اقتضائات، آسیبها و موانع و راهبردها است که از متن مورد نظر استخراج شد. در موضوع این مطالعه، اصول و اقتضائات شامل بسترهای تحول و تعالی نهادی، معنویت و ویژگیهای سرمایه انسانی همتراز است. در این مسیر موانع و آسیبهای بیرونی و درونی شناسایی شد و در نهایت بیان راهبردهاست که ناظر به سؤال «چه باید کرد؟!»، و جزء تجویزی الگو است.
The “Second phase of the Islamic Revolution Statement” can be considered as an accurate document of vision, based on Islamic ideals and a roadmap for achieving a new Islamic civilization. A careful study of this document can lead to the formulation of a model for an Islamic society demonstrating Islamic civilization. This research is intended to present the model of the civilization making society, based on the content analysis of the content of “the second phase of the Islamic revolution statement”. Employing a qualitative content analysis, the researchers reviewed the text of the statement completely and the components and categories related to the main variable were identified and categorized in the first step. In the second step, using the focal group method, the variables were defined as a conceptual model with validation. The components of this model included antecedents and causal conditions, principles and requirements, harms and obstacles, and strategies derived from the text. The principles and requirements, in the subject of this study, include the setting of institutional transformation and excellence, and spirituality and the features of human capital. In the meantime, the external and internal obstacles and harms were identified, and finally, the presentation of strategies addressing the question of "What should be done?!", and the prescriptive component of the model.
خلاصه ماشینی:
پس به نظر میرسد جمهوری اسلامی برای رسیدن به تمدنسازی اسلامی، اکنون در دوران گذار و عبوری به سر میبرد که مستلزم ایجاد نهادها و تشکیلات متناسب و مبتنی بر نگاه ها و نگرشهای اسلامی است ؛ چرا که با تغییر تفکر و نگرشها به سمت اسلامیشدن ، نیازها و اولویتها در جامعه نیز تغییر خواهد کرد (جبارپور چاری، ١٣٩٣: ١٠٠) و از آنجا که نهادها پاسخگوی نیاز جوامع هستند به سمت اسلامیشدن و در راستای تمدنسازی اسلامی، تغییر رویکرد و مسیر خواهند داد؛ به عبارت دیگر زمانی که انقلابها رقم میخورند به دلیل اینکه نظم حاکم بر محیط اطراف خود را بر هم میزنند و به دنبال آن به سمت تغییرات بنیادین و دگرگونیهای اساسی پیش میروند، نیازمند ایجاد و رشد نهادها و تشکیلات همتراز با آرمانهای آن انقلاب هستند که مسیر تحقق اهداف و پاسخگویی به نیازهای متناسب با آن را هموار سازند؛ پس هر انقلابی به دلیل تغییر و تحولات عمیق اجتماعی و دگرگونی در سازمانها و نهادهای رسمی در آغاز، نیازمندیهایی پیدا میکند که برای تأمین آنها و جبران کاستیها و برای تکمیل فعالیت ارکان موجود و حل مسائل پیش رو، ناگزیر از تأسیس سازمانها و نهادهای اجتماعی جدید است .
ناگفته نماند که در زمینه قالبها و شکل گیری نهاد اسلامی فقر نظری وجود دارد و علمای حوزه و دانشگاه ما باید مبانی، اصول و الگوی کاربردی این چنین موضوعات را از منابع دینی و تجربه تاریخی و هم چنین اسناد بالادستی نظام اسلامی استخراج و عرضه کنند که در همین رابطه به نظر میرسد متن بیانیه گام دوم انقلاب را، که به قلم رهبر فرزانه انقلاب به رشته تحریر درآمده است میتوان به عنوان سند چشم انداز دقیق و مبتنی بر آرمانهای اسلامی دانست که با مطالعه دقیق آن ، میتوان نقشه راهی مدون برای نهادهای اسلامی و با نگاه تمدنی استخراج کرد.