چکیده:
محمدبن علیبن ابیطالب، مشهور به محمدبن الحنفیه، بهطور ناخواسته تبدیل به شخصیت محوری شماری از فرقههای غالیانه و افراطی از تشیع اعتدالی شده است. نخستین این فرقهها، فرقهی کیسانیه است. فرقههای بعدی از این فرقه در مسایل عقیدتی الگو گرفتهاند. آثار منظوم و منثور متعددی دربارهی سرگذشت داستانی محمدبن حنفیه در دست است که با عنوان کلی جنگنامههای محمد حنفیه شناخته میشوند. نسخههای خطی این آثار بسیار متاخرند و حتی قراین موجود در متن آنها نیز از روزگار صفوی فراتر نمیرود. با توجه به این نکته و نیز تحولهای فرهنگی عصر صفوی، بهگمان پژوهشگران، شکلگیری و رواج این گونه آثار معمولا در عصر صفوی بوده است. با این حال، در متون تاریخی فرقهنگاری و ادبی کهن، شواهد و منقولاتی دیده میشود که پیشینهی داستانهای محمد حنفیه را به چند سده پیش از صفویان میرساند. جستار حاضر در پی بررسی این شواهد و دیرینگی آنها خواهد بود. به نظر نویسندگان دستاورد فعالیت فرقههای غلات، در پیوند آنها با فرهنگ و ادبیات عامیانه مشخص میشود.
Muhammad ibn Ali ibn Abu Talib, known as Muhammad ibn al-Hanafiyyah, has inadvertently become the central figure of a number of Ghali and extremist sects of moderate Shi'ism. The first of these sects is Kysanyh which has inspired the subsequent sects ideologically. There are several literary works (in prose and verse) on the life story of Muhammad ibn Hanafiya, which are generally known as Jangname-ha-ye Mohammad Hanafiyya. The manuscripts of these works are found to be very recent and even the evidence found in their text does not go further than the Safavid era. Regarding this as well as the cultural developments of the Safavid era, scholars assume that the formation and spread of such works can be attributed to the Safavid era. However, in ancient historical, sectarian and literary texts, there is some evidence testifying that the stories of Muhammad Hanafieh can be traced back several centuries before the Safavids. The present paper has sought to examine such evidence and its temporal origin. The researchers of this study hold that the activities of Ghulāt sects have some links with the popular culture and literature.
خلاصه ماشینی:
پژوهشي در قدمت و اصالت جنگ نامه هاي محمد حنفيه رحيم فرج اللهي غلامحسين شريفي ولداني دانشگاه اصفهان چکيده محمدبن عليبن ابي طالب ، مشهور به محمدبن الحنفيه ، به طور ناخواسته تبديل به شخصيت محوري شماري از فرقه هاي غاليانه و افراطي از تشيع اعتدالي شده است .
اما برجسته ترين نشانه ي اين تأثير و توجه ، وجود آثاري به نظم و نثر درباره ي سرگذشت هاي داستاني و غيرتاريخي او است که با عنوان کلي جنگ نامه هاي محمد حنفيه شناخته ميشوند.
با اين همه ، با بررسي متون تاريخي و ادبي کهن به شواهد و منقولاتي برميخوريم که گوياي پيشينه ي ديرين شکل گيري و رواج سرگذشت ها و حکايت هاي داستاني درباره ي محمد حنفيه ، چندين سده پيش از روزگار صفوي است .
همچنين ميلاد جعفرپور (١٣٩٥) نيز در مقدمه ي حماسه ي قران حبشي، در بررسي آثار ابوطاهر طرسوسي، اهميت و جايگاه جنگ نامه هاي محمد حنفيه را يادآور شده و فهرستي کامل از اين جنگ نامه ها را به زبان هاي فارسي، ترکي، کردي ، ازبکي، اردو و مالايي به دست ميدهد که عليرغم فشردگي، تا به امروز مفصل ترين اثر درباره ي جنگ نامه هاي محمد حنفيه به زبان فارسي است (رک.
درواقع قصه هاي محمد حنفيه ، همراه با سرگذشت هاي داستاني حضرت علي(ع )، بخشي از ميراث قصه هاي عاميانه به زبان فارسي بوده و ازاين رو، شايسته ي توجه ، گردآوري و بررسيهاي بيشتر است ؛ به ويژه که شواهد کهن مکتوبي در دست است که از رواج اين گونه داستان ها و قصه ها در ميان توده ي مردم در سده هاي کهن حکايت دارد.