چکیده:
وصف دین و گونۀ انتساب آن به بهائیت، از مهم ترین مولف ههای فلسفۀ سیاسی بهائیت
است. در قسمت نخست این نوشتار بیان شد که عرفان ثابتی با تعریف پروژه ای جدید در پی آن است تا بهائیت را با وصف«جنبش نوپدید دینی» یا « دین جهانی» معرفی نماید. براین اساس وصف دین، در حکم سنتز نهایی و گذار از الهیات تجلی به الهیات استعلایی و سپس عبور به رهیافت عرفی شدن است. پژوهش حاضر، رو ششناسی گونۀ انتساب بهائیت به دین را واکاوی می کند. ثابتی با استفاده از روش
برساخت گرایی در علوم اجتماعی می کوشد تا ابتدا عناوینی از قبیل «دین» و «فرقه» را به «نمونه آرمانی»
فرو بکاهد، آنگاه با ارائه معنای حداقلی از مفهوم ارزش، وصفی با عنوان« جنبش نوپدید دینی» یا «دین جهانی» را برای هویت سازی به کار گیرد. ادعای این نوشتار آن است که دو مفهوم «ارزش» و «تجویز» از بنیاد یترین مقومات دین است و ضروری ست در سطح فرانظریه اخلاقی ارزیابی شوند. فرانظریه اخلاقی مفهوم «ارزش» را سنجه پذیر می کند و اگر بهائیت در سطح فرانظریه اخلاقی، واجد ارزش باشد آنگاه می توان سخن از دین بودن آن به میان آورد. ارزش های اخلاقی، قوانین ذاتی و آرمانی هستند و به قلمرو
امور تغییرناپذیر، جاویدان و مستقل در خود تعلق دارند. این در حالی است که ثابتی به جای بهره گیری از قواعد عام و جها نشمول که در قسمت نخست این مقاله بدان اشاره شد و نیز ب هجای ارز شهای آرمانی اخلاقی، تلاش کرده تا «جنبش نوپدید دینی» را تنها از رهیافت ارزش های عرفی به اثبات برساند و این استدلال فقط در سطح نظریه مطرح شده و قابلیت سنجه پذیری ندارد.
یعتبر وصف الدین و شکل انتسابه للبهائیة، من اهم مکونات الفلسفة السیاسیة للبهائیة. وقد
جاء فی القسم الاول لهذه المقالة توضیحا للعرفان الذی قدمه ثابتی فی تعریفه لمشروع جدید أراد
ویعود قسم من مزاعمه .» دین عالمی « او » ظاهرة دینیة جدیدة « منه تقدیم البهائیة بوصفها حرکة
الی تقدیم قراءة فرضیات معرفیة اساسیة علی اساس وصف الدین، فی حکم التر یکبة النهائیة
لتغییر النقلة النوعیة للاهوت المتجلی الی اللاهوت التجاوزی، و من ثم العبور الی النهج العرفی.
وفی هذا القسم من البحث الحاضر والخاص بمنهجیة تخصیص الأنواع یجری تحلیل البهائیة
للدین. ویسعی ثابتی هنا للاستعانة باسلوب البناء علی العلوم الاجتماعیة لتقلیص عناوین من
ویقوم عند ذلک بعرض معانی الحد الادنی للمفهوم ،» حالة مثالیة « الی » الفرقة « و » الدین « قبیل
.» ظاهرة دینیة جدیدة « القیمی،وعرض مصطلح جدید وتقدیمه علی اساس انه یشکل انطلاقة
باعتبارهما من أهم مقومات » التوصیف « و » التقویم « وما تزعمه هذه المقالة فی التنویه بمفهومی
الدین الاساسیة وانه ینبغی ان تکون فی رؤیة الدین العلمیة فی مستوی التفوق النظری. والتفوق
ولو حصلت البهائیة علی تقویم » القیم « النظری الاخلاقی یمثل ساحة یمکن فیها سبر مفهوم
لمستوی التفوق النظری الاخلاقی، یمکن عندئذ الکلام عن کون البهائیة تمثل دینا أیضا. ان القیم
الاخلاقیة، تمثل قوانین ذاتیة مثالیة وهی خالدة ومستقلة ولاتقبل التغییر. والحال ان ثابتی وبدل
ان یسعی للاستعانة بالقواعد العالمیة العامة والشاملة والتی تمت الاشارة الیها فی القسم الاول
باعتبارها الافراز الوحید » الظاهرة الدینیة الجدیدة « من هذه المقالة، سعی لتقدیم وصف حرکة
للقیم العرفیة کبدیل للقیم الاخلاقیة المثالیة،وقد طرح هذا الاستدلال بشکل نظری فحسب وهو
ما لایمکن تقویمه.
The description of religion and its attribution to the Baha’i Faith is one of the most important
components of the Baha’i Political Philosophy. In the first part of this article, it
was stated that Irfan Sabeti, by defining a new project, seeks to introduce the Baha’ism
as a “new emerging religious movement” or “a new world religion”. Part of his claim
goes back to a re-reading of the fundamental epistemological presuppositions. Thus, the
description of religion is the final synthesis of the paradigm shift from manifestation to
transcendental theology, and then to the normalization approach.
In this part of the present study, the methodology of the attribution of Baha’ism to religion
category will be analyzed. Using the sociological method of constructivism, Sabeti first
tries to reduce titles such as “religion” and “sect” to “ideal examples”, then, by presenting
a minimal meaning of the concept of value, a new term called “new religious movement»
is being introduced.
The claim of this paper is that the two concepts of “value” and “prescription” are among
the most important and fundamental components of religion and should be evaluated
from a scientific perspective, at the trans-theory level. The moral trans-theory space is
an arena that measures the concept of “value”, and if Baha’ism are valued at that level,
then it can be said that it is religious. Moral values are intrinsic and immortal; ideal laws
belong to the realm of immutability, eternal and independent affairs. Instead of using the
general and universal rules mentioned in the first part of this article, and instead of the
ideal moral values, Sabeti has tried to describe the “new religious movement” only from
the approach of normative values. But this argument is logically presented only at the
level of theory, and therefore, is not measurable
خلاصه ماشینی:
دین و چالش برساخت هویت قسمت دوم نسبتسنجی «ارزش» و «دین» در فرانظریه محمد حسینی پژوهشگر حوزۀ دین کلید واژه: جنبش نوپدید دینی، ارزش، تجویز، فرانظریه، الهیات استعلالی چکیده وصف دین و گونۀ انتساب آن به بهائیت، از مهمترین مؤلفههای فلسفۀ سیاسی بهائیت است.
این در حالی است که ثابتی بهجای بهرهگیری از قواعد عام و جهانشمول که در قسمت نخست این مقاله بدان اشاره شد و نیز بهجای ارزشهای آرمانی اخلاقی، تلاش کرده تا وصف «جنبش نوپدید دینی» را تنها از رهیافت ارزشهای عرفی به اثبات برساند و این استدلال فقط در سطح نظریه مطرح شده و قابلیت سنجهپذیری ندارد.
در این مقاله تلاش بر آن است که با ارائه روششناسی علمی نشان داده شود که وصف «جنبش نوپدید علمی» یا «دین جهانی» الزاماً باید در سطح فرانظریه دینی به اثبات برسد و اگر بتوان در فرانظریه، بهائیت را واجد وصف «جنبش نوپدید دینی» یا «دین جهانی» شناسایی کرد، آنگاه میتوان از الگویی موفق برای معرفی «دین بهائی» سخن گفت.
ازآنجاکه این نوشتار محدود است، در قسمت آینده توضیح داده میشود که وصف «دین» برای بهائیت حتی در سطح نظریه دینی نیز همراه با تناقض است و نگرش روشنی را نتیجه نمیدهد.
Peter Smith and Moojan Momen (1989), “Bahá’í Faith 1957-1988, The: A Survey of Contemporary Developments”, in Religion, Vol 19, PP 63-91.
فرانظریه اخلاقی عرصهای است که مفهوم «ارزش» را سنجهپذیر میکند و اگر بهائیت در سطح فرانظریه اخلاقی، واجد ارزش باشد آنگاه میتوان سخن از دین بودن آن به میان آورد.