چکیده:
هرمنوتیک در حوزه معرفتشناسی بهعنوان روشی برای رسیدن به حقیقت الفاظ و عبارات، از جمله شیوههایی است که در قرن اخیر از جانب بسیاری از صاحبنظران غربی مورد توجه قرار گرفته است. در این شیوه تلاش شده است با تکیه بر برخی اصول و مبانی خاص و با پیگیری معناشناسانه الفاظ و مفاهیم، به حقیقت مدنظر گوینده دست یابند. متناسب با این شیوه غربی، در عالم اسلام متفکران مسلمان، از مفهومی به نام تاویل سخن به میان آوردهاند.
ملاصدرا بهعنوان یکی از متفکران اصیل اسلامی در بحث تاویل، معتقد است که با ریشهیابی دقیق الفاظ در عوالم سهگانه و با روشهای عرفانی، فلسفی و کلامی به معنای ملکوتی آنها رسیده و بسیاری از مشکلات و اختلافات را در باب متشابهات قرآنی از این طریق پاسخ داده است.
این جستار بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، پس از بررسی معنای هرمنوتیک و نسبت معنایی آن با تاویل، روش خاص ملاصدرا در تفسیر آیات قرآن را مورد ارزیابی قرار دهد.
Hermeneutics in epistemology has been one of the ways to reach the truth of words and expressions, and has been one of the ways that has been considered by many Western scholars in the last century. In this way, it has been attempted to reach the truth of the speaker by relying on certain principles and by semantically pursuing the words and concepts. In line with this Western approach, in Muslim world Muslim thinkers have come up with a concept called Tawil.
Mulla Sadra, as one of the original Islamic thinkers in the interpretation of the interpretation, believes that by the careful rooting of the words in the three worlds and by the mystical, philosophical and theological methods, have reached their heavenly meaning and have answered many of the problems and disputes concerning the Qur’anic similarities.
This article aims to evaluate Mulla Sadra’s specific method of interpreting the Qur’anic verses by using a descriptive-analytic method, after examining hermeneutical meaning and its semantic relation with interpretation.
خلاصه ماشینی:
او با ذهن نقاد خویش بطن عرفانی و حکمی آیات قرآن را مبرهن ساخته است؛ چنانکه خود در کتاب شریف عرشیه میگوید: این پرتو نور از چراغدان نبوت و ولایت به دست آمده است و از چشمه رهایی نامه آسمانی و روش پیامبر بدون درس و بحث و گفتار استاد مایه گرفت تا برای پویندگان راه حق بصیرتی باشد (صدرالدین شیرازی، 1341ش: ص271).
از سوی دیگر در اندیشه ملاصدرا وجود شریف امام است كه میتواند قرآن را تفسیر و تأویل كند و واسطه فیض رحمانی از عالم معنا و ملكوت به جهان مادی شود، چنانکه در حمد پیامبر وی را بهعنوان معلم معرفی میکند (جوادی آملی، 1368ش: ص91) و اساساً شناخت مراحل قرآن بدون آشنایی با مراحل تمام انسانیت میسر نیست؛ زیرا همانطور كه برای قرآن سرّ و علن است و بر هرکدام از سرّ و علن، ظاهر و باطن است، انسان نیز دارای این ابعاد چهارگانه است كه هر مرحله از آن همسانی با مرحله ویژه قرآن است چنانکه او با دستگیری از آیه «سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» (فصلت/53) به این امر اعتراف دارد (همان: ص119) و مادامی كه انسان به آن مرحله وجودی نیاید، دست جانش به دامن بلند قرآن نمیرسد و مهمترین شرط دستیابی به آن، طهارت ضمیر و محبت خداست.