چکیده:
یکی از عناصر بنیادین در موضوع شخصیت، شناخت سازوکارهای دفاع روانی و نوع برخورد با آنهاست. «سازوکار دفاع روانی» به تدابیر هیجا نمداری گفته میشود که انسان آنها را برای کنترل تنیدگیها، ناکامیها و ناامیدیها بهکار میگیرد تا آسیبهای روانی را کاهش دهد. این نوشتار، پژوهشی میانرشتهای است که به روش تحلیلی_توصیفی و با هدف بازشناسی مفهوم روا نشناختی «سازوکار دفاع روانی» در سورهی یوسف(ع) و تبیین راهکارهای تربیتی نسبت به این رفتارها و ارائهی راهبردهای قرآنی، برای دستیابی به شیوهی برخورد صحیح با رفتارهای ناسازگارانهی افراد نوشت هشده است. پرسش پژوهش عبارت است از: قرآن کریم در سور هی یوسف (ع)، چه راهبردهایی را برای تربیت جامعه توصیه میکند تا رفتارهای ناسازگار ی که با مفهوم دفاع روانی قاب لتحلی لاند، مدیریت و اص اح شوند؟ مقال هی حاضر، با عرض هی مفهوم روا نشناختی «سازوکار دفاع روانی» در قرآن کریم، به تبیین دیدگاه قرآن دربار هی موضوع و ارائهی راهبردهای قرآنی برای دستیابی به آن پرداخته است. از نتایج این مطالعه، تبیین شش سازوکار «دلی لتراشی، فرافکنی، ب یارز شسازی و عقل یسازی، پیوندجویی و آلایش ساختگی» و شش راهکار تربیتی در سور هی یوسف (ع) است که دو راهکار «تفسیر رفتار و اطمینان بخشی»، میان روا نشناسی و آموزههای قرآنی مشترک و چهار روش جدید شامل «حمایت خانوادگی، حساسی تزدایی، تذکر و داستا نسازی» است. نتیجه اینکه در قرآن کریم، رفتار مناسب در مواجهه با این افراد، به شکلی ارائه شده است که با افزایش دانش و اراده در میان افراد جامعه، بتوانند حقارت درونی خود را رفع کنند و عز تنفس خود را بیابند.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار، پژوهشی میانرشتهای است که به روش تحلیلی_توصیفی و با هدف بازشناسی مفهوم روانشناختی «سازوکار دفاع روانی» در سورهی یوسف(ع) و تبیین راهکارهای تربیتی نسبت به این رفتارها و ارائهی راهبردهای قرآنی، برای دستیابی به شیوهی برخورد صحیح با رفتارهای ناسازگارانهی افراد نوشتهشده است.
به سبب آنکه دفاعها ماهیتی پنهان دارند؛ بنابراین، آشکار کردن آنها و پی بردن به تاثیر بالقوهی زیانآورشان میتواند سودمند باشد (بلکمن، 2004، ص viii)؛ همچنین افراد میتوانند هشیارانه و بهصورت هدفمند از این دفاعها استفاده کنند (همان، ص 4)؛ بنابراین، دفاع روانی، پاسخهای روانی انسان به هنگام رویارویی با تکانههای ناخوشایند، برای تقلیل اضطراب است که در صورت مدیریت نکردن صحیح این رفتارها، انسان در معرض آسیبهای روانی قرار میگیرد؛ ازاینرو، فرد برای داشتن زندگی سالم، نیازمند شناخت و کاربست راهبردهای تربیتی برای مواجهه و کنترل با این نوع رفتارهای ناسازگار است.
آیات مربوط به مکالمات پدر با پسران، عذرتراشی و آوردن شاهد ساختگی غیرمنطقی – چه اینکه اگر گرگ کسی را بدرد، لباس را هم پاره میکند؛ اما لباس خونین یوسف سالم مانده بود و اثری از افتراس درآن نبود (طباطبایی، 1390، ج 11، ص 103؛ رضا، 1414، ج 12، ص 267) – نشانگر این است که برادران یوسف(ع) برای توجیه رفتار نابهنجار خود، نیازمند نوعی سازوکار دفاعی بودند (شاملی، 1379، ص 24).
به نظر میرسد میان رفتارهای ناسازگار با تحلیل روانشناختی دفاع روانی، با رذائل اخلاقی ارتباط معناداری وجود دارد، چه اینکه رذائل اخلاقی، به ایجاد یک اضطراب درونی و درنهایت به بروز دفاعهای روانی ناپخته برای سرکوب این اضطراب منجر میشود؛ بنابراین، حلقهی واسطهی میان رفتارهای ناسازگار از سوی شخصیتهای خاطی سورهی یوسف(ع)، رذائل اخلاقی این افراد است که بهعنوان یک عامل اضطرابزا، سبب بروز رفتارهای دفاعی ناسازگار میشود.