چکیده:
نظریهپردازان مجموعه امنیتی منطقهای معتقدند که مجموعه امنیتی غرب آسیا بهخاطر سه مؤلفه کانون متخاصم، امنیتیدیدن مسائل و بافتار امنیتی منطقهای خاص خود، همواره منازعهگرا و براساس الگوی روابط دشمنی میباشد. بهخاطر همین است که ما در دورههای مختلف در این منطقه شاهد الگوی روابط دشمنی میباشیم. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و شکلگیری گروههای تروریستی در منطقه غرب آسیا تغییری در الگوی روابط دشمنی شکل گرفت. هدف اصلی از نگارش این پژوهش، درک صحیح از تأثیر تروریسم بر تغییر الگوی روابط دشمنی در مجموعه امنیتی غرب آسیاست. تروریسم از چه طریقی توانسته است بر تغییر الگوی روابط دشمنی در غرب آسیا مؤثر باشد؟ روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانهای و اینترنتی است. از مهمترین یافتههای این پژوهش این است که الگوی روابط دشمنی از نوع نظامی اگرچه برگرفته از تروریسم است؛ ولی پدیده تروریسم ساخته دست قدرتهای خارج از منطقه، مانند امریکا، و داخل منطقه، مانند عربستان و رژیم صهیونیستی، جهت موازنهسازی در برابر جمهوری اسلامی ایران است. تا وقتیکه کشورهای این منطقه برمبنای پارادایم واقعگرایی و معمای امنیت عمل میکنند، نمیتوانند در برابر برخی از پدیدهها، مانند تروریسم، به ائتلاف منطقهای برای ازبینبردن آن دست بزنند. لذا، برای شکلگیری الگوی روابط دوستی، احتیاج به شکلگیری ائتلافهای منطقهای درقالب همکاریهای اقتصادی و ازبینبردن اختلافات مذهبی و ایدئولوژیکی میباشیم.
The famous theorists of Regional Security Complex Theory say that Middle East region because of three points such as center of conflict, securitization of events, and specific context of security, is always in conflict and act base of enmity pattern of relations. so, we can see the conflict in many different times in this region. After September 11, 2001 terrorist attack and creation of terrorism in the Middle East the enmity/amity relations changed. The main goal of this manuscript is correct conception from the effect of terrorism on change of enmity pattern of relations in the Middle East. How could this phenomenon change the enmity pattern in this region? The methodology of this manuscript is analytical descriptive. First, the reason of formation of enmity pattern will consider by analyzing of variables, then, the description of military type of this pattern will be given. The main finding of this article is that although military type of enmity pattern comes from terrorism, terrorism mainly is created by some states such as US, Saudi Arabia and Zionist Regime for balance- making against Islamic Republic of Iran. If the states of this region act on realism paradigm they can’t find a way for coalition against terrorism. Accordingly, for amity pattern of relationship in this region they have to work on economic corporation and remove religious differences.
خلاصه ماشینی:
از مهم ترين يافته هاي اين پژوهش اين است که الگوي روابط دشمني از نوع نظامي اگرچه برگرفته از تروريسم است ؛ ولي پديده تروريسم ساخته دست قدرت هاي خارج از منطقه ، مانند امريکا، و داخل منطقه ، مانند عربستان و رژيم صهيونيستي، جهت موازنه سازي در برابر جمهوري اسلامي ايران است .
شکل گيري پديده تروريسم و ماهيت تهاجمي و خشونت بار گروه هاي تروريستي و افراطي، باعث شد تا الگوي روابط دشمني بين کشورهاي اين منطقه از ايدئولوژيک به نظامي تغيير کند که درادامه به توضيح بيشتر آن پرداخته ميشود.
الگوي روابط دشمني در مجموعه امنيتي غرب آسيا از ١٩٧٩ تا ٢٠٠١ عربستان و جمهوري اسلامي ايران به عنوان دو بازيگر با نفوذ سياسي و مذهبي در منطقه خليج فارس ، مدت هاست که يک موازنه قواي دوجانبه را به وجود آورده اند و هر کدام از اين دو به دنبال افزايش قدرت خود نسبت به ديگري ميباشند.
علت اصلي پرداختن به الگوي روابط قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به اين خاطر است که نشان داده شود نقش بازيگران خارج از منطقه به ويژه امريکا در شکل دادن به الگوي روابط مجموعه امنيتي غرب آسيا نقش بسيار مؤثري دارد (Others &Addis, Casey, Blanchard ).
29 بنابراين ، ملاحظه ميشود که با شکل گيري تروريسم در درون مجموعه امنيتي غرب آسيا، برخي از کشورها مانند روسيه ، جمهوري اسلامي ايران و متحدين راهبردي منطقه اي آن مانند عراق ، سوريه ، حزب الله و ديگر گروه هاي شيعي دست به دفاع نظامي در برابر گروه هاي تروريستي زدند؛ چون اين گروه هاي تروريستي دقيقا امنيت اين بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي را مورد هدف قرار داده بودند.