چکیده:
اگرچه به اعتقاد برخی، ادبیات پارسی بعد از ورود اسلام به سرزمین ایران «دو قرن سکوت» را در پی داشت اما سیاست و اندیشه ایرانشهری همچنان روند حرکت خود را طی کرد. کسانی که امپراطوری ایران را به دست آوردند، با ساختار حکومتِ نو، آشنایی نداشته، لذا برای حکومت بر سرزمینهای در اختیار، مجبور به بهره مندی از ساختار نظام سیاسی این امپراطوری بودند. آثاری که به عنوان «سیاستنامه» نوشته میشد، روش حکومت داری را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به حاکمان تازه وارد آموزش میداد. «شاهنامه» فردوسی را میتوان نمونهای از این سیاستنامهها دانست. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی، «جدایی یا پیوستگی دین از سیاست» را از نگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی، به عنوان موضوعی پر چالش در عرصه سیاسی کشور بررسی کرده است. فردوسی دین و سیاست را دوتافته در هم طنیده میداند که پادشاهی بدون دینداری و دینداری بدون حمایت پادشاهی را غیر ممکن میداند؛ دین از نگاه «شاهنامه» همان اعمال نیک و بد نیاکان بشری به حساب میآید که معنای اسطوره را در پی دارد اما به صورت مستقیم به دلیل بار معنایی اسطوره این واژه در «شاهنامه» کاربرد ندارد.
خلاصه ماشینی:
ناگفته نمانـد بـا توجه به مصاديقي که از حکيم ابوالقاسم فردوسي در «شاهنامه » آمده است ، وي اسطوره باور و اسطوره انديش نيست بلکه اسطوره را با بينش خرد به مخاطب ميشناساند: از او هرچه اندر خورد با خرد دگـر بر ره رمز و معـني برد (فردوسي،١٢:١٣٩٥) خرد: به گفته دکتر سيروس شميسا، خرد فقط امور اين جهاني را درک ميکنـد، امـا اموري که وراي تجربه ماست را نميفهمد و درک نميکند(شميسا،١٢:١٣٩٦): سخن هرچه زين گوهران بگذرد نبايــــد بـدو راه جان و خــرد خرد گر سخن بـرگــزيند همي همان را گزيند که بــيند همي (فردوسي،١١:١٣٩٥) دکتر اصغر دادبه ، نظام معرفت شناسي ايرانيان باستان را شبيه نظام معرفت شناسـي کانت ميداند لذا به عقيده کانت عقل اموري را که در زمان و مکان اند يعني بـه اصـطلاح 322٣٢٣ فئومن ها را ميتواند درک کند، اما نومن ها(حقـايق ) را چـون فراتـر از زمـان و مکـان انـد درنمييابيد: به بيــنندگان آفريــننده را نبيني، مرنجان دو بيننده را (فردوسي،١١:١٣٩٥) و از همين روي است که فردوسي باور خود، درباره ذات آفريدگار را با صراحت چنـين بيان ميکند: به هستيش بايد که خستو شوي ز گفــتار بيکار يکــسو شـــوي (فردوسي،١١:١٣٩٥) جايگاه اسطوره و خرد در برابر دين اما اعتقاد ديني بعد از توحيد اصول ديگري نيز دارد که البته از نگاه «شاهنامه »، خرد توانايي درک آن را ندارد؛ لذا در اينجا است که دين ايفاي نقـش مـيکنـد؛ واژه ديـن در قالب اسطوره به مخاطب ارائه ميشود.