چکیده:
ختمالغرایب یا تحفةالعراقین مثنوی مشهور خاقانی است که از دیرباز تاکنون مورد توجه پژوهشگران بوده است. سالهاست، این پرسش در میان خاقانیپژوهان مطرح است که آیا این اثر سفرنامه است یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش میان پژوهشگران اختلاف نظر بنیادین وجود دارد و تاکنون در تصحیحهای متعدد این متن و پژوهشهای وابستة به آن، جواب دقیقی به آن داده نشده است. این جستار کوشیده است تا با روش کتابخانهای و تکیه بر شواهد درونمتنیِ آثار خاقانی به این ابهام پاسخ دقیق و روشنی بدهد. در این راستا، تلاش شده است تا نخست دیدگاههای عمده و متنوع پژوهشگران دربارة این موضوع بیان، بررسی و نقد شوند و سپس دیدگاه جدید این پژوهش ارائه شود که نشان میدهد نباید به این اثر بهگونة تام نگریست؛ بلکه قسمتهایی از این اثر قطعا سفرنامه است و قسمتهای دیگری از آن قطعا سفرنامه نیست. از آن جا که دستیافتن به این نتیجه، وابسته به داشتن آگاهی درست از تعداد و زمان سفرهای حج خاقانی است، پیرو گفتار نخست به این مبحث نیز پرداخته شده است و در این زمینه هم، نخست دیدگاههای رایج بیان، بررسی و نقد شده اند و سپس نظرگاه جدید این جستار ارائه شده است که نشان میدهد، خلاف اقوال مشهور، خاقانی در طول زندگانی خویش حداقل سه حج انجام داده است.
long been the subject of attention by scholars. For years, the question among Khaqani-Pajuhan has been whether this work is a travelogue or not. In answer to this question, there is a fundamental difference of opinion among researchers, and so far in the numerous corrections of this text and related research, no exact answer has been given to it. This research has tried to give an accurate and clear answer to this ambiguity by the library method and relying on the internal evidence of Khaqani's works. In this regard, an attempt has been made to first examine, critique, and critique the major and diverse views of researchers on this subject, and then to present a new perspective on this research, which shows that this work should not be viewed in its entirety; Some of this work is definitely a travelogue, and other parts of it are definitely not a travelogue. Since achieving this result depends on having an accurate knowledge of the number and timing of Hajj Khaqani's travels, this topic has also been addressed in the first discourse, and in this regard, the first common views of expression, study and They have been criticized, and then a new perspective on this research has been presented, which shows that, contrary to popular belief, Khaqani has performed at least three Hajj during his lifetime
خلاصه ماشینی:
به خاطر شهرت اين نظرّيه ، طرفداران آن بسيارند؛ امّا برخي از مهم ترين آنان عبارت اند از: اوحدي بلياني در عرفات العاشقين (١٣٨٩: ١٢٧٠/٢)، آذر بيگدلي در تذکرة آتشکده (١٣٣٧: ٣٦/١)، هدايت در مجمع الفصحاء (١٣٨١: ٧٣٢/١)، مدرّس در ريحانۀالادب (١٣٧٤: ١١١/٢)، فروزان فر در سخن و سخنوران (١٣٨٧: ٦٣١ و ٦٢٩)، صفا، براون و ريپکا در تاريخ ادبّيات (صفا، ١٣٧٨: ٧٨٢/٢ و ٧٨١ و براون ، ١٣٦٧: ٨٤/٢ و ريپکا، ١٣٨١: ٢٨٩)، حميدي شيرازي در بهشت سخن (١٣٧١: ٤٧١)، زرّين کوب در با کاروان حّله (١٣٨٤: ١٩١)، ديهيم در تذکرة شعراي آذربايجان (١٣٧١: ٥/ ٧٦)، ايرج افشار در مقدّمۀ ختم الغرايب (خاقاني، ١٣٨٥: هجده )، عالي عبّاس آباد در مقدّمۀ ختم الغرايب (خاقاني، ١٣٨٦: ٢٦-٢٧)، معدن کن در بزم ديرينه عروس (١٣٧٢: ١٠)، غلامرضايي در سبک شناسي (١٣٨٧: ١٢٤)، رادفر در مقالۀ «خاقاني و هند» (١٣٨٠: ١٠٥)، يزداني در مقالۀ «حجّ و شاعران قرن ششم » (١٣٧٥: ١٤٢) و احمدي بيرجندي در مقالۀ «حج در آينۀ هنر و ادبيّات » (١٣٧٦: ١٢٢).
در نقد گفتار اين منابع ميتوان به موضوعات زير اشاره کرد: الف ) اشارات تاريخي: در تحفه اشاراتي وجود دارد که نشان ميدهد قسمتي از آن در ٥٥٢ق و پس از حج نخست خاقاني (٥٥١ق ) در شروان سروده شده است ؛ مانند اشارة او به قِران ٥٨٢ق در اين ابيات : در گــــــوش مقّلــــــدان احــــــوال دادنـــد خبـــر کـــه بعـــد ســـيســـال ســـرّيســـت بـــه ســـير اختـــران در خســفيســت بــه بيســت ويــک قــران در (خاقاني، ١٣٨٧: ١٤٤) منابع تاريخي به روشني گفته اند اين قران از وقايع پيش بينيشدة سال ٥٨٢ق بوده است (← قفطي، ١٣٧١: ٥٧١-٥٧٢ و جرفادقاني، ١٣٧٤: ٤٢٠ و ابن اسفنديار، ١٣٦٦: ١٥٤).