چکیده:
شعر فارسی در قرون چهارم و پنجم هجری در قیاس با شعر ادوار دیگر، آینۀ طبیعت است. شاعر این دوره بیشتر از عناصری سخن میگوید که مخاطب او، شاه و درباریان، آنها را میبینند و میشناسند؛ از جملۀ این عناصر، منسوجات، انواع پارچهها و جامههایی است که چه بسا امروز نوع و نام آنها در طیّ تاریخ تغییر یافته باشد، و «کردوانی» یکی از آنهاست که منسوجی است ضخیم و از جمله در صافکردن شراب، بستن زخم و دوختن خیمه یا سراپرده و نیز در تنپوش جنگی به کار میرفته است. این منسوج انواعی داشته است که برخی از آنها بهایی بوده و برخی ارزش چندانی نداشته است. کردوانی در فرهنگهای فارسی نیامده و در شعر فارسی نیز بر اساس جستوجوهای نگارنده، تنها در شعر قطران تبریزی، شاعر معروف قرن پنجم، مطرح شده است. در این مقاله، ما دربارۀ اصل کلمۀ کردوانی، خاستگاه آن و کاربردهایش، بر مبنای شعر قطران و با کمک منابع عربی و فارسی سخن گفته و نشان دادهایم که این پارچه به ناحیهای از آذربایجان منسوب است، در آنجا بافته میشده و از دیرزمان به جامعۀ عربیزبان راه یافته است. قطران هم که با زبان و متون عربی آشنایی داشته است، بهاحتمال این واژه را در متون عربی دیده است.
“kordovani”‚ A Rare Word in Qatran’s Poetry The poetry of the fourth and fifth centuries A.H. is a mirror of nature in comparison with the poetry of other periods. The poet of this period speaks more of the elements that his audience, the king and the courtiers, see and know. Among these elements are the types of textile that may have changed their name today, and “kordovani” is one of them. It is a thick textile and has been used in wine smoothing, wound dressing and tent stitching, as well as in war clothing. This textile has had some types: precious and worthless. “kordovani” does not appear in Persian dictionaries and in Persian poetry, it is mentioned only in the poetry of Qatran Tabrizi, the famous poet of the fifth century. This article is an attempt to describe the meaning of the word “kordovani”, its origin and its uses, based on Qatran poetry and with the help of Arabic and Persian sources, and show that this Textile is attributed to an area of Azerbaijan, where it was woven and It has long been associated with the Arabic-speaking community. Qatran who was familiar with the Arabic language and texts probably saw the word in Arabic texts.
خلاصه ماشینی:
نشاني نسخه هاي خطّي در اين مقاله : - «ص »: نسخۀ بقعۀ شيخ صفي موجود در کتابخانۀ سالتيکوف شدرين سن پطرزبورگ (ش ٣٢٢)، تاريخ کتابت : حدود ١٠٥٢-١٠٧٨ق ، بي نام کاتب - «مل »: کتابخانۀ ملک (ش ٥٢٨٥)، تاريخ کتابت : قرن ١٣ق ، بي نام کاتب - «ن »: کتابخانۀ ملّي تبريز (ش ١٣٤)، بي تا [در ظاهر پيش از قرن نهم هجري]، بي نام کاتب ؛ تنها نسخۀ مجلس دار ديوان قطران ؛ اهدايي نخجواني - «ک »: کتابخانۀ ملّي (ش ٣٢٢٤٦)، تاريخ کتابت : ١٢٨٤ق ، کاتب : کلهر کرمانشاهاني - «ع »: کتابخانۀ مجلس (ش ٦٥٠٢٧)، تاريخ کتابت : ١٣٣٦ق ؛ کاتب : عبرت ناييني - «م »: کتابخانۀ ملّي (ش ٢٩٧٧)، تاريخ کتابت : شعبان ١٢٦٩ يا ٢٣ صفر ١٢٧٢ق ، کاتبان : حسن الحسيني و محمّدحسين نايب الصّدر - «د»: کتابخانۀ مرکزي دانشگاه تهران (ش ٣٢٨٣)، تاريخ کتابت : ١٢٦٢ق ، کاتب : کاظم بن مرحوم مغفور محمّدعلي ٢.
همين عبارت ابن مسکويه را إبن أبي أصيبعه (متوفّي: ٦٦٨ق ) آورده و «قردماني» را به صورت «قردواني »١٨ ضبط کرده است (٢٠٠١: ٢١٧/٢)؛ چنان که از عبارات اين دو متن برمي آيد، کردواني پارچه اي ضخيم (خرقۀ غليظۀ) و تيره رنگ (کحليۀ) بوده و در بستن زخم استفاده ميشده و علاوه بر پوشيدن روي زخم ، ترشّحات آن را هم جذب ميکرده است .