چکیده:
شاعران بهدلیل نگاه تیزبینانه و ظرافت زبانی در شعر خود، از قراردادهای اجتماعی درمیگذرند و گام در قلمروهای ممنوع میگذارند، که این قلمروهای ممنوعه همان «تابو» نام دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است، تابو و انواع آن را در شعر حافظ برحسب مطالعة موردی بررسی کرده، سپس به دستهبندی و تحلیل گونههای آن پرداختهایم. جستار پیشرو در پی تبیین این مسائل است که چه گونههایی از تابو در غزل حافظ وجود داد؟ بسامد کدامیک بیشتر است و هدف شاعر از تابوشکنی چیست و به چه وسیلهای توانسته به صورت نرم به تابوشکنی بپردازد؟ به نظر میرسد حافظ به کمک طنز و با سازواری و اجتماع «ضدّین» به تابوشکنی بپردازد، رویکرد اصلی وی در تابو، سیاسی- اجتماعی است تا اعتقادی و ایدئولوژیک. حافظ از طریق تقابلهای دوگانهای که هم در محتوا و هم در بلاغت او در قالب ایهام وجود دارد، توانسته است به حریمهای ممنوعه وارد شود. او در پی گونهای اصلاح (Reform) سیاسی- اجتماعی است. این جستار علاوه بر بیان تابوهاشکنیهای حافظ، هدف ثانوی دیگری نیز پی میگیرد و آن ابراز و تبیین ویژگیهای بلاغی و زیباییشناسانة غزل حافظ است.
Poets, because of their sharp insight and linguistic delicacy in their poetry, transcend social conventions and enter into forbidden realms, which are called "taboo". In this descriptive-analytical study, we have studied the taboo and its types in Hafez's poetry according to a case study, then we have categorized and analyzed its types. The leading research seeks to explain these issues, what types of taboos existed in Hafez's sonnets? Which is more frequent and what is the poet's purpose in breaking the taboo and by what means was he able to break the taboo softly? It seems that Hafez breaks the taboo with the help of humor and with the adaptation and community of "opponents". His main approach in the taboo is socio-political rather than doctrinal and ideological. Hafez has been able to enter the forbidden realms through the dual confrontations that exist both in his content and in his rhetoric in the form of ambiguity. He seeks a form of socio-political reform. In addition to expressing Hafez's taboos, this article pursues another secondary purpose, which is to express and explain the rhetorical and aesthetic features of Hafez's sonnets.
خلاصه ماشینی:
(نک به هجويري، 1374: 62) جنانکه پيداست اين لباس حرمتی داشته است و عامه از اين خرقهپوشان توقعاتي داشتهاند؛ از جمله پايبندي به شريعت و بردباري بسيار (براي اطلاع بيشتر نک به بزرگ بيگدلي و حاجيان، 1393: 11-42) با اين حال در بسياري از موارد، برخي صوفي نماها کـه گويـا تنهـا براي بهرهمندي از امتيازات صوفيگري يا قبول ظاهري خلق، به خرقهپوشي روي آورده بودند، مرتکب اعمالي ميشدند که انتقاد و اعتراضهاي بسياري را حتي در ميان خـود آنـان سـبب ميشد؛ حافظ از اين منظر و از چنين ديدگاهي خرقه را دور مياندازد، چرا که آن را لباس اشتهار، ريا و عُجب ميداند: Motif {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} از بيت حافظ چنين مستفاد ميشود که زاهد رابطهاي اعتباري با کرامت و از سوي ديگر با سالوسي دارد.
(شفيعي کدکني، 1397: 359) مسجد قاعدتاً بايد مکاني مقدّس و تابويي باشد، اما حافظ نگاهي دگرگون و انتقادي بدان دارد؛ آن را جايگاه صوفيان ريايي و شيخانِ واعظِ بيعمل ميداند که در ان نه تنها صفايي نيست، بل رونقي نيز نيست؛ بنابراين پيرِ راهبين و ولي راه شناس حق دارد از مسجد به درآيد و به ميخانه درآيد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} مسجد در مقابل ميخانه است و همسوي طريقت.
در بيتي ديگر که بيانگر نوعي ترک ادب شرعي نيز هست، شاعر چنين ميسرايد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} بيت مذکور در راستاي همان نظام جبري مورد نظر شاعر است، البته او از اين مسألة کلامي براي مصادره به مطلوب بهره ميگيرد.