چکیده:
علوم و معارف اسلامی از آغاز پیدایش و تاسیس آن به رشتهها و علوم مختلف از جمله عقاید، اخلاق، فقه، تفسیر، تاریخ، و... تقسیم گردید و بر اساس همین تقسیم، هر بخشی از موضوعات و مسائل مورد نیاز در یکی از علوم مورد بحث و پژوهش قرار گرفت و به موضوعات و مباحث آن علم معروف گردید و دیگر علوم از ورود و تحقیق در آن مسائل و موضوعات منع شدند. از جمله این علوم اسلامی میتوان به دو علم فقه و اخلاق اشاره کردکه از همان آغازین انشعاب علوم اسلامی در میان مسلمانان پدید آمد و هر یک از این دو علم، مسائل و موضوعات خاصی را به خود اختصاص دادند. لکن آنچه قبل از ورود در هرعلم و مسائل آن لازم میباشد شناخت مبانی و منابع و نیز روشهایی است که یک علم از آن بهره گرفته و به دست یابی و تحلیل مسائل و موضوعات خود پرداخته است. این پژوهه به بررسی مقایسهای این دو مولفه مهم - مبانی، روش، - در دو دانش فقه و اخلاق پرداخته و حدود هر دو را آشکار کرده تا حریم هر یک مشخص شود و از همین رو نقاط قوت و ضعف آنها را نمایان کرده است.
خلاصه ماشینی:
برخي از محققـان معاصـر نيـز در رد اعتبـار دادن بـه ابـزار شـهودي و معارف قلبي ، مانند اخبار نوميه ، بر فقهاي اهل سنت تاخته اند که چرا اينها گاهي اوقات برخـي از نظريات فقهي (مانند مشروعيت و کيفيت اذان ) را براساس اخبار مناميه اسـتنباط کرده انـد و چنين نگاهي هيچ جايگاهي در فقه ندارد (طبسي ، ١٣٩١، ج۶، ص٣٧)؛ البته ممکـن اسـت توهم شود که اجماع تشرفي از اقسام اجماعات ، همتاي کشف و شهود عرفاني است ؛ اما بايـد گفت : اولا، اين اجماع در مجموعۀ سنت تحليل مي شود؛ ثانيا، اجماعي معتبر اسـت کـه نـزد پيشينيان ثابت شده باشد و بنابر تحقيق ، اثبات چنين اجمـاعي نـزد پيشـينيان ممکـن نيسـت .
هرچند همۀ موحدان و متدينان عالم به خداي واحد باور دارند؛ اما تفصيل و تفسـير در اين اعتقاد مشترک ملهم اين نتيجه است که ديدگاه ها واحد نيسـت ؛ البتـه تمـامي فقيهـان و عالمان اخلاقي و بلکه تمامي عالمان اسلامي که به تفسير و تفصيل در مباني دين شناختي و نيز معرفت الهي پرداخته و تأليفات ها و نگاشته هايي از خود به يادگار گذاشـته اند، يکسـري اشتراکات و تشابهاتي در اين تفسيرها دارند که به يگانگي و اتحاد در اين بـاب مي رسـد کـه يقينا برگرفته از محکمات و اصول مسلم در آيات و روايات اسـت ، از سـوي ديگـر بـا همـۀ اعتقاد و باور واحدي که در باب معرفت الهي داشته اند؛ ديدگاه هاي متفاوتي نيز در نوع نگاه آنها در معرفت الهي در برخي تفصيل ها مطرح شده که با همان ديدگاه بـه تعيـين گزاره هـاي علمي پرداخته اند که لازم است ايـن شـباهت ها و نيـز تفاوت هـا در بررسـي هاي اجتهـادي تشريح شود.