چکیده:
پیشگوییهای پایان جهان در دین زردشت، بیشتر در زند وهومن یسن، پیشگویی جاماسپ در یادگار جاماسپ و برآمدن شابهرام ورجاوند نمود یافتهاند؛ در آثار یادشده، که نمونههایی از پیشگوییهای اسطورهای پایان جهان به شمار میآیند، یکی از مؤلفههای اصلی، ظهور و تغییری گسترده و مثبت، به صورت ناگهانی در فرجام جهان است. در پژوهش پیش رو، که با تکیه بر منابع کتابخانهای و با روش تحلیلیتوصیفی انجام میشود، با اتکا بر دیدگاههای اسطورهشناختیِ پدیدارشناس دینی، میرچا الیاده، متون یادشده را واکاوی خواهیم کرد. بر اساس دیدگاه الیاده، این پیشگوییها گرچه در ظاهر، آینده جهان را به تصویر میکشند، در باطن به سبب درونمایه اساطیریشان، نشان از میل بازگشت جاودانه بشر به لحظه ازلی دارند و به همین روی تمام الگوهای بازگشت اسطورهای را در خود دارند و در بستر روایتی اسطورهای، زمینه را برای عبور مخاطب از زمان خطی به زمان قدسی فراهم میکنند.
The prophecies of the end of the world in Zoroastrianism are mostly reflected in Zand-i Wahman Yasn, the prophecy of Jamasp in the memorial of Jamasp and the rise of Shabahram Varjavand;In these works, which are examples of the mythical prophecies of the end of the world, one of the main components is the emergence and widespread and positive change that happen at the end of the world. In the present study, using library sources and descriptive-analytical method, we will analyze the aforementioned texts based on the mythological views of the religious phenomenologist Mircea Eliade. According to Eliade, although these prophecies outwardly depict the future of the world, inwardly, because of their mythological theme, they indicate the desire for the eternal return of mankind to the pre-existing moment, and therefore contain all patterns of mythical return. And in the context of a mythical narration, they provide the ground for the audience to pass from linear time to sacred time.
خلاصه ماشینی:
روش تحقيق نگارندگان در پژوهش پيش رو خواهند کوشيد با اتکا بر منابع کتاب خانـه اي، نخسـت به درکي صحيح از سه اثر مهم در دين زردشت ، زند وهومن يسن ، پيش گـويي جاماسـپ در يادگار جاماسپ و برآمدن شابهرام ورجاوند دست يابنـد و همچنـين بـر ديـدگاه هـاي ميرچا الياده تسلط يابند؛ گام بعدي تحليل اين متون زردشتي کهن با تکيه بـر ديـدگاه هـاي الياده و به روش تحليليتوصيفي است .
آثار و مقاله هايي که سـه اثـر زنـد وهـومن يسـن ، پـيش گـويي جاماسـپ در يادگـار جاماسپ و برآمدن شابهرام ورجاوند را بررسـي کـرده انـد، بيشـتر کوشـيده انـد باورهـاي زردشتي درباره پايان جهان ، رجعت و ظهور را توصيف کنند و از تحليل اسطوره شـناختي درباره اين متون غافل مانده اند؛ برخي از مقالاتي که درباره اين سـه مـتن نگاشـته شـده از اين قرارند: «منجيگرايي در اديان (زرتشت ، يهود، مسـيحيت )» (محمـدي آرانـي، ۱۳۸۶: ۳۵- ۵۲)، «نقد و بررسي ترجمه صادق هدايت از زند وهومن يسـن » (دهقـاني و گـودرزي، ۱۳۹۳: ۱۲۳-۱۴۲) و «هوشيدران » (عفيفي، ۱۳۴۵: ۱۴۸-۱۸۶).
يکي از پژوهشگراني که به تفصيل درباره زند وهمن يسن بررسي کرده ، کـارلو چرتـي است که در اثري با عنوان The Zand i Wahman yasn, A Zaroastrain Apocalypse کوشيده است تصحيح دقيقي از اين اثر و پژوهشي درباره مختصات زماني نگارش آن عرضـه کنـد (١٩٩٥ ,Cereti)؛ پس از وي پژوهشگراني چون فيليـپ ژينـو و کـرين بـروک، بـر ايـن اثـر نقدهايي نگاشته اند که ابوالفضل خطيبي در مقاله اي با عنوان «زنـد وهمـن يسـن ، مکاشـفه زرتشتي» آنها را ترجمه کرده است (ژينو و بروک، ۱۳۷۷).