چکیده:
فقها به طور اجمال، حکم اطاعت از والدین را مطمحنظر قرار داده و مجموعاً قائل به دو قول شدهاند: وجوب اطاعت از والدین به طور مطلق و عدم وجوب آن به طور مطلق. به دلیل عدم بحث مبسوط درباره آن در فقه و وجود ابهاماتی در این زمینه، مقنن دچار خطا شده و ضمن به کارگیری اشتباه برخی واژگان و برداشتی عرفی از موضوع، در ماده 1177 قانون مدنی، به وجوب اطاعت از والدین از سوی اطفال حکم نموده و احترام به آنها را لازم شمرده است. این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفته، ضمن انتاج این مطلب که مستندی شرعی دال بر حکم به وجوب اطاعت از والدین در دست نیست و آنچه که هست صرفاً بر حرمت عقوق و آزار والدین دلالت میکند، صدر ماده 1177 را فاقد وجاهت فقهی دانسته و با ایراد نقدهای گوناگون بر آن، در صدد ویرایش آن برآمده است
The jurists have briefly considered the ruling of obedience to the parents and have considered two opinions in total: the obligation of obedience to the parents absolutely and the non-obligation of it absolutely. Due to the lack of detailed discussion about it in jurisprudence, and the existence of ambiguities in this regard, the legislator made a mistake and while misusing some words and customary interpretation of the issue, in Article 1177 of the Civil Code, ordered children to obey their parents and considered it necessary to respect them. In this study, which was conducted in a descriptive-analytical method, while concluding that there is no religious document indicating the obligation to obey the parents, and what is there only indicates the sanctity of the disobedience and annoyance of parents. The beginning of Article 1177 has been considered as lacking jurisprudential aspect and by criticizing it, it has tried to edit it.
خلاصه ماشینی:
به دلیل عدم بحث مبسوط درباره آن در فقه و وجود ابهاماتی در این زمینه، مقنن دچار خطا شده و ضمن به کارگیری اشتباه برخی واژگان و برداشتی عرفی از موضوع، در ماده 1177 قانون مدنی، به وجوب اطاعت از والدین از سوی اطفال حکم نموده و احترام به آنها را لازم شمرده است.
این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام پذیرفته، ضمن انتاج این مطلب که مستندی شرعی دال بر حکم به وجوب اطاعت از والدین در دست نیست و آنچه که هست صرفاً بر حرمت عقوق و آزار والدین دلالت میکند، صدر ماده 1177 را فاقد وجاهت فقهی دانسته و با ایراد نقدهای گوناگون بر آن، در صدد ویرایش آن برآمده است.
شهید اول که از این گروه است، حکم وجوب اطاعت از والدین به طور مطلق را ذیل عنوان یک قاعده بیان نموده و به مواردی از آن اشاره کرده است (عاملی جزینی، بیتا: 2/46).
افزون بر آن، با توجه به سخن برخی از فقهای معتقد به وجوب اطاعت (اردبیلی، بیتا: 380؛ نجفی، 1427: 235؛ کاشفالغطاء، 1422: 1/155)، و از جمله خود محقق قمی (1413: 1/240ـ241) و نیز تصریح قائلان به عدم وجوب اطاعت به طور مطلق (نجفی، 1404: 17/119؛ عراقی، 1415: 234؛ غروی نائینی، 1411: 2/358؛ موسوی سبزواری، 1413: 7/385ـ386)، معلوم میشود که آنان اطاعت را با یک عنوان مستقل «بما هی هی» واجب نمیدانند؛ بلکه به دلیل منجر شدن ترک آن به عقوق و یا ایذاء والدین حکم به وجوبش دادهاند که معنای آن این است که چنانچه ترک اطاعت به عقوق و ایذاء نینجامد، اطاعت واجب نخواهد بود.