چکیده:
مسیحیت صهیونیستی، از اساس بر محور باور به «صلح جهانی» در سایة ملکوت هزارسالة مسیح شکل گرفته است. نوشتار پیش روی با تحلیل اسنادی به بررسی و نقد مبانی صلح جهانی در مسیحیت صهیونیستی میپردازد. اندیشة صلح جهانی در این مکتب بر پیشگوییهای انبیا در کتاب مقدس، مکاشفة خاص خدا در مسیح، هزارهگرایی، مسیحاگرایی، تدبیرگرایی، شرّ بودن جهان و تحت سیطرة قدرتهای شیطانی بودن آن، و تعالیم صریح مسیح و رسولان دربارة صلح، مبتنی است. برخی از این مبانی، نظیر دعوت مسیح و رسولان به صلح، و بازگشت مجدد مسیح و نقش ایشان در تحقق صلح جهانی، البته بر اساس تفسیر قابل قبول، درستاند. آنان از یک مبنای کتاب مقدسی، یعنی برابری و برادری تمام بشر از جهات خدای واحد، پدر و مادر واحد و پیشوای واحد، غافلاند. سایر مبانی، از ناحیة عقل، کتاب مقدس و نیز از جانب دیگر گروههای مسیحی، دارای اشکال است که در این نوشتار بیان شدهاند.
Zionist Christianity has essentially been formed based on the belief in "world peace" in the light of Christ's millennial kingdom. Using documentary analysis, the following paper analyzes and reviews the foundations of world peace in Zionist Christianity. The idea of world peace in this school of thought is based on the prophecies of the prophets in the Bible, God's special revelation in Christ, millennialism, Christianity, prudence, the evil nature of the world and its domination by evil powers, and the explicit teachings of Christ and the apostles about peace. Some of these principles, such as the call of Christ and the apostles to peace, and the return of Christ and his role in world peace, are, of course, based on plausible interpretations. But they have ignored one biblical principle, i.e. the equality and brotherhood of all mankind to the one God, one parent and one leader. Other principles, from the point of view of reason, the Bible, as well as other Christian groups, have some flaws that are discussed in this study.
خلاصه ماشینی:
اندیشة صلح جهانی در این مکتب بر پیشگوییهای انبیا در کتاب مقدس، مکاشفة خاص خدا در مسیح، هزارهگرایی، مسیحاگرایی، تدبیرگرایی، شرّ بودن جهان و تحت سیطرة قدرتهای شیطانی بودن آن، و تعالیم صریح مسیح و رسولان دربارة صلح، مبتنی است.
گناه ذاتی، سبب دوری انسانها از خداوند و ایجاد بدبختی در حیات اجتماع بشر شده است؛ از اینرو خداوند با مکاشفه در کالبد مسیح، هم زمینة صلح انسانها با خود را در ظهور اول مهیا کرده است و هم در آینده، مردمان تحت سلطنت مسیح در عدالت و صلح خواهند زیست (رومیان 5: 8-21 و 6: 1-6).
مسیحیان صهیونیست نیز معتقدند، همین گناه ذاتی انسان باعث شده است که انسان صلاحیت و شایستگی اصلاح در جامعه را نداشته و تغییر وضعیت جامعة انسانی، نه به دست انسانها، بلکه تنها با دخالت مستقیم نیروی الهی امکانپذیر باشد؛ از اینرو صلح در آیندة متعالی و برین واقع میشود و تنها مطابق دخالت الهی و با بازگشت مسیح و تشکیل ملکوت توسط او صورت میگیرد (استاینر، 2015م، ص124؛ وبر، 2004م، ص55).
بررسی پیشگوییهای انبیا در کتاب مقدس مسیحیت صهیونيست معتقد است كه برای تسریع در ظهور مجدد مسیح و وقوع صلح فراگیر، لازم است پیشگوییهای انبیا در عهد عتیق ـ که در واقع اخبار یهوه دربارة نقشة آسمانی او برای تاریخ آیندة زمین است ـ تحقق خارجی پیدا کند؛ از اینرو هدف اصلی آنان از قرن هفدهم ميلادي تا کنون، عملی و اجرایی شدن پیشگوییهای عهدین بهعنوان پروژة «زمینهسازی بازگشت مسیح» است (هلال، 1383الف، ص45-46؛سایزر، 1386، ص70).