چکیده:
در باب مفاهیم، شیخ اشراق کاملاً متأثر از فضای حاکم بر تفکر مشائی است. این تأثیرپذیری چه در ناحیه اصل مفاهیم کلی و چه در ناحیه تقسیماتی که مفاهیم کلی بهعنوان مقسم میپذیرند، کاملاً روشن است. سهروردی حتی در معیار و میزان تمایز مفاهیم از یکدیگر، بهویژه در گنجاندن معقولات فلسفی ذیل معقولات ثانیه که باید نخستین گام در تکون معقول ثانی فلسفی برشمرده شود، از بهمنیار تأثیرات گسترده و کاملاً مشهودی پذیرفته است. نوشتار در پیش رو با توجه به اهمیت کاوش هر چه عمیقتر این سازوکار که موفقیتی کم نظیر در شکوفایی و انضباط بخشی مباحث فلسفی، خصوصاً با توجه به بستری که حکمای پیشین در این مبحث از خود بجای گذاشته بودند، با روشی تحلیلی ـ فلسفی به بررسی آراء و دیدگاههای حکمای مشائی و اشراقی (از کندی، فارابی، ابنسینا و بهمنیار تا سهروردی) پرداخته و بر آن است تا چگونگی این اثرپذیری را تبیین نماید.
With regard to the concepts, Suhrawardi is quite influenced by the sphere dominant on the peripatetic school of thought. That influence is quite evident both in the very formation of universal concepts and their classifications. Concerning the criterion for distinguishing concepts from one another particularly classifying philosophical concepts under secondary intelligibles as the first step for the formation of philosophical secondary intelligibles, Suhrawardi is quite obviously and largely influenced by Bahmanyar. It is much important to examine such mechanism deeper and deeper for it has brought about a unique success in the course of flourishing and systematizing philosophical enquiries particularly considering the ground paved by the preceding philosophers. In what follows, the author has made use of a philosophical-analytic method to study the viewpoints of both peripatetic and illumination philosophers (from al-Kindi, al-Farabi, Ibn Sina, Bahmanyar to Suhrawardi) in order to explain the qualification of that influence.
خلاصه ماشینی:
لذا در جهت نشان دادن میزان توجه فارابی به مسأله معقول ثانی فلسفی، در ابتدا به دیدگاه این فیلسوف در مورد تمایز معقول ثانی فلسفی با معقول اولی و ثانیه منطقی اشاره شده و در ادامه نیز به بررسی آراء وی در زمینه اطلاق عنوان معقولات ثانیه فلسفی بر دستهای از مفاهیم کلی پرداخته میشود.
با توجه به ذکر نشدن هیچکدام از مفاهیم فلسفی در ذیل معقولات ثانیه از سوی فارابی، این نکته را نیز میتوان مؤید دیگری برای نشان دادن تمایز این دو دسته از مفاهیم از نظر وی دانست؛ چراکه ـ همانگونه که بیان گردید ـ وی مفاهیم منطقی را معقول ثانی شمرده است.
لذا با در نظر گرفتن مطالب مذکور میتوان فارابی را آغازگر بحث معقول ثانی در فلسفه اسلامی برشمرد؛ مخصوصاً با ارائه معیار تکرر لایقفی، هرچند فارابی این اصطلاح را برای تبیین مفاهیم علم منطق بهکار برده و خود تعریف و ملاک شناسایی (قابلیت تکرر تا بینهایت) آن را ارائه میدهد (همو، 1986م، ص66)، اما وی هرگز مفاهیم فلسفی را در این حیطه وارد نساخته است.
بر همین اساس میتوان مدعی شد دیدگاه بهمنیار از نظر رویکرد فلسفی، از یکسو به دیدگاه ابنسینا و از سوی دیگر به دیدگاه شیخ اشراق ـ که در آینده به آن پرداخته میشود ـ قرابت دارد؛ زیرا وی از سویی تنها گروهی از مفاهیم فلسفی را با صراحت در دیدگاه نهایی خود کاملاً ذهنی و معقول ثانی منطقی دانسته است (همان، ص580، 287) و درباره دیگر معقولاتِ فلسفی چنین تصریحی ندارد و از سوی دیگر، عبارات وی در مواردی بر خارجیتِ برخی مفاهیم فلسفی (مانند اضافه، امکان، وجوب و ...