چکیده:
توسعه کمّی آموزش عالی وابسته به سیاستهایی است که در دولتهای مختلف وضع میشود؛ اما تقاضای اجتماعی میتواند برهم زننده این سیاستها شود. هدف از این مقاله کشف تأثیر سیاستهای توسعه آموزش عالی ایران از تقاضای اجتماعی و علل ایجاد تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در کشور است. افزایش کمّیت دانشگاهها و توسعه نامتوازن آموزش عالی متأثر از تحولات جهانی مانند تودهای شدن از جمله موارد مؤثر در کنار تقاضای اجتماعی مردم به توسعه آموزش عالی کشور بوده است. بدین منظور از روش کیفی استفاده شد. در مرحله جمعآوری دادهها ابتدا با مطالعه اسنادی، سیاستها و قوانین کشور در حوزه سیاستهای آموزش عالی گردآوری شد و در بخش دیگری از تحقیق با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۳۰ تن از مطلعین و دستاندرکاران آموزش عالی تحلیل مضمون صورت گرفت. یافتههای تحقیق پیش رو نشان میدهد افزایش جمعیت و رشد نرخ سواد پایه در کشور طی دهههای گذشته از یکسو و افزایش عدالت اجتماعی و آگاهی مردم از حق دانستن از سوی دیگر زمینه شکلگیری تقاضای اجتماعی آنها بوده است؛ نتیجه تحقیق نشان داده است درحالیکه امروزه سیاستهای کنشمندانه و همراهی آموزش با بازار اشتغال در سطح بینالمللی مورد تأکید است، تقاضای اجتماعی منجر به عدم اجرای آمایش سرزمینی در حوزه آموزش عالی و بنابراین به تأسیس بیرویه مراکز آموزشی، بیکاری زیاد فارغالتحصیلان دانشگاهی و درنتیجه شکلگیری سیاستهای انفعالی در حوزه آموزش عالی گردیده و آموزش از کیفیت دور شده است. بنابراین با توجه به وجود تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران که ریشه در کسب منزلت فرهنگی دارد رابطه علّی میان آموزش عالی و اشتغال متصور نیست؛ ازاینرو، نیاز به تحصیل و دانشگاه بهعنوان بُعد منزلتی آن همچنان وجود خواهد داشت.
The quantitative development of higher education depends on the policies adopted by different governments. But social demand can disrupt these policies. Increasing number of universities and uneven development of higher education influenced by global developments such as mass becoming one of the factors affecting the social demand of the population for the development of higher education in the country. The purpose of this article is to explore the impact of Iranian higher education development policies on social demand and the causes of social demand for higher education in the country.For this purpose, qualitative method was used. At the data gathering stage, firstly, a documentary study of the policies and laws of the country in the field of higher education policies was carried out, and in the other part of the research, a semi-structured interview was conducted with 30 higher education informants and stakeholders.The findings of the present study indicate that population growth and the growth of basic literacy rates in the country over the past decades, on the one hand, and social justice and the public's awareness of the right to know on the other have been the basis for their social demand.Social demand has led to the lack of territorial planning in the field of higher education and thus to the inadvertent establishment of educational centers, the high unemployment of university graduates and the consequence of passive policies in the field of higher education, and education has been deprived of quality.Therefore, given the social demand of higher education in Iran, which is rooted in the acquisition of cultural status, the causal link between higher education and employment is not conceivable.
خلاصه ماشینی:
یافته های تحقیق پیش رو نشان میدهد افزایش جمعیت و رشد نرخ سواد پایه در کشور طی دهه های گذشته از یک سو و افزایش عدالت اجتماعی و آگاهی مردم از حق دانستن از سوی دیگر زمینه شکل گیری تقاضای اجتماعی آنها بوده است ؛ نتیجه تحقیق نشان داده است درحالیکه امروزه سیاست های کنش مندانه و همراهی آموزش با بازار اشتغال در سطح بین المللی مورد تأکید است ، تقاضای اجتماعی منجر به عدم اجرای آمایش سرزمینی در حوزه آموزش عالی و بنابراین به تأسیس بیرویه مراکز آموزشی، بیکاری زیاد فارغالتحصیلان دانشگاهی و درنتیجه شکل گیری سیاست های انفعالی در حوزه آموزش عالی گردیده و آموزش از کیفیت دور شده است .
٢. پیشینه تحقیق با توجه به اهمیت این مسئله ، تحقیقات مختلفی که در این موضوع انجامشده بررسی و در ادامه به آنها اشارهشده است : -مرتضی مردیها و محبوبه پاک نیا (١٣٩٦) در «دانشگاه نخبه ، دانشگاه توده» به موضوعاتی مانند نقش دانشگاه در بحرانها و ایجاد نظم مستقر و نیز بررسی وضعیت موجود و چشم انداز آینده علوم انسانی در ایران پرداخته و نشریات دانشگاهی علوم انسانی و جامعه شناسی عالمان را مورد بررسی قرار داده و این موارد را بر کمیت و دانشگاه انبوه و کیفیت و دانشگاه نخبه استوار ساخته اند؛ یعنی ابتنای اصلی این کتاب بر دوگانه کمیت - کیفیت است ؛ که به ترتیب بر دوگانه دانشگاه توده- دانشگاه نخبه دلالت دارد.
ازاین رو طبقات و اقشار مختلف جامعه خواستار ورود به دانشگاه هستند و دولت نیز به واسطه این تقاضای اجتماعی به تأسیس دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مختلفی مبادرت نموده است .