چکیده:
بر پایه عناوینی که در قرآن و نصوص دینی بر کنشهای شیطان در وجود آدمی اطلاق شده است میتوان به تنوع و چگونگی این کنشها پی برد؛ از این منظر، اضلال و اغوای شیطان از طریق وهم و خیال و حس در قالب تدلیس، تلبیس، تسویل، تأییس و تسویف برای آدمی پیش میآید. قلب آدمی کانون القا و هجمه شیطان است که از طریق اندامها و قوای حسی و شیطنتِ وهم رخ میدهد. نیل به معرفت توحیدی از طریق حجت درون و برون، که غایت آفرینش انسان دانسته شده، و مدیریت و اشراف عقل بر کارکرد قوای ادراکی، راه مقابله با نفوذ شیطان است. در خصوص این مقابله، موسوی خمینی بر لزوم نظارت بر قوه خیال و مهار آن و نیز تقویت و امارت عقل بر وهم تأکید میکند.
The diversity and quality of satanic actions on human existence (soul) can be arrived at through the titles presented in Quran and religious texts. Accordingly, Man becomes afflicted by satanic temptation and error through illusion, imagination and sense in the forms of deception, deceit, delude, disappointment and delay. Human heart is the focal point for satanic insinuation and influence which becomes afflicted through organs, sensory faculties and naughtiness of illusion. Arriving at a monotheistic knowledge through internal and external reasons which is known as the ultimate goal of creation and management and control of the power of reason over the functions of perceptual faculties are the counter measures against the satanic influence. Mosavi Khomeini has also underscored the necessity of control and supervision over the faculty of imagination and strengthening the rule of reason over illusion.
خلاصه ماشینی:
چگونگي نفوذ شيطان در قواي ادراکي آدمي و اقسام کنش هاي آن از منظر قرآن با تأکيد بر ديدگاه امام خميني ر سيد رضا مؤدب حسين سالمي چکيده بر پايه عناويني که در قرآن و نصوص ديني بر کنش هاي شيطان در وجود آدمي اطلاق شده است مي توان به تنوع و چگونگي اين کنش ها پي برد؛ از اين منظر، اضلال و اغواي شيطان از طريق وهم و خيال و حس در قالب تدليس ، تلبيس ، تسويل ، تأييس و تسويف براي آدمي پيش مي آيد.
اگر وجهه دنيايي قلب قوت گرفت و توجه آن تماما در دنيا و لذت هاي جسمي و ديگر لذات دنيايي منحصر شد، شيطان ، وسوسه ها و القائاتي را در قلب ميافکند که منشأ تخيلات باطله و اوهام خبيثه ميشود و با به وجودآمدن تخيلات و اوهام خبيثه و اشتياق نفس به آنها (تلبيس و تسويل )، عزم و اراده نيز تابع آن ميشود و يکسره جميع تحرکات قلب و پيکر انسان از سنخ اعمال شيطاني خواهد شد، از قبيل وسوسه و شک و ترديد و اوهام و خيالات باطله ؛ تمامي تصميمات در مملکت جسم آدمي بر طبق آن گرفته شود و تمامي رفتارهاي جسمي انسان نيز مطابق با صورت هاي باطني قلب صورت خواهد گرفت ؛ چراکه رفتارهاي ظاهري انسان عکس و مثال ارادات آدمياند و ارادات نيز مثال و عکس اوهام و آنها عکس وجهه قلوب است ؛ پس ، چون وجهه قلب به عالم شيطان بوده ، القائات در آن از سنخ جهالات مرکبه شيطانيه شود و در نتيجه از باطن ذات ، وسوسه و شک و شرک و شبهات باطله طلوع کرده تا ملک بدن سرايت کند (موسوي خميني، ١٣٧١: ٤٠٠).