چکیده:
تهاتر در اصطلاح فقه به معنی سقوط تعهد به دلیل بدهکار بودن طرفین معامله با یکدیگر است؛ که برخی از صاحبان اندیشه آن را با دو اصطلاح مقاصه و تقاص مترادف قلمداد کردهاند و برخی دیگر میان این سه اصطلاح تفاوت قائل شدهاند. این در حالی است که در فقه امامیه تهاتر بیشتر با عنوان «تقاص» یا «مقاصه» مطرحشده است؛ اما معنای حقیقی سه اصطلاح مقاصه و تقاص با تهاتر متفاوت است؛ و بایستی در کاربرد این سه اصطلاح تأمل کرد ازاینرو هدف از مطالعه حاضر که به روش کتابخانهای و اسنادی صورت گرفته بررسی فقهی تفاوت تهاتر با مقاصه و تقاص است تا با بررسی این سه مفهوم بتوان تفاوتهای آنها را مشخص نمود. بررسی این موضوع نشان داد که اگرچه سه اصطلاح تهاتر، مقاصه و تقاص شباهت معنایی بسیاری دارند اما هر یک دارای معنی حقیقی متفاوتی بوده و بر اساس همین تفاوت مفهومی بایستی در کاربرد آنها دقت کرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هرچند برخی استفاده از مقاصه و تقاص را بهجای تهاتر صحیح دانستهاند اما از شرایط و کارکرد آنها به نظر میرسد که استفاده از آنها بهجای یکدیگر صحیح نباشد زیرا موضوع تقاص ممکن است دِین کلی یا عین معین باشد درصورتیکه تهاتر تنها برای دو دِین انجام میگیرد از طرفی یکی از شرایط اصلی تهاتر یکسان بودن دو دِین است اما این شرط تنها در تهاتر کاربرد دارد از طرفی اصلیترین شرط مقاصه انکار و خودداری مدیون از پرداخت دِین است.
خلاصه ماشینی:
در حالت کلي در فقه شيعه ، تهـاتر و تقـاص را از اسباب تسلط بر مال غير و شبيه شفعه دانسته انـد (انصـاري، ١٤١٥، ج ٢: ١٨٧) ولـي از حيث حکم و تأثير گاهي اين دو را از اسباب سقوط تعهدات ميدانند (شـهيدي، ١٣٨٨: ٩٥) و عده اي ديگر آن را بيع دانسته فلذا احکامش را ملحق به احکام بيع دِين بـه دِ يـن ميخوانند (طوسي، ١٣٨٧، ج ٦: ١٢٤؛ شهيد اول ، ١٤١٤، ج ٢: ٢٥٠؛ شهيد ثـاني، ١٤١٣، ج ١٠: ٤٩٥) و در بعضي موارد براي آن معني احتساب را در نظر گرفتـه انـد مثـل اينکـه شخصي فقير به شخصي بدهکار باشد و دائن زکات مال خويش را با دِيني که بر ذمه او دارد مقاصه نمايد (شهيد ثاني، ١٤١٠، ج ٥: ٢٢٦؛ سبزواري، ١٤٢٣، ج ١: ١٣٦؛ بحرانـي، ١٤٠٥، ج ١٢: ١٩٥) در منابع فقهي، ديده شده که گاهي به جاي تهاتر واژه تقاص به کاررفته است اما معني حقيقي تقاص با تهاتر متفاوت است چراکه موضوع تقاص ممکـن اسـت دِيـن کلـي يـا عين معين باشد درحاليکه تهاتر تنها بـراي دو دِيـن جـاري مـيشـود.