چکیده:
مکتب تفکیک یک جریان فکری معاصر است که در این دیدگاه نفس در عرض بدن و همانند آن امر مادی قلمداد شده است. وراء عالم مادّه موجودی به نام عقل وجود دارد که مخلوق خداوند و واسطه فیض است. از تابش نور عقل به نفس معرفت حاصل میشود. ایشان برای حصول معرفت اقسام سهگانهی معرفت فطری، معرفت تذکاری و معرفت اعطایی را با توجه به آیات و روایات ارائه داده است. وی طریق کسب معرفت را منحصراً در اطاعات محض و استغفار از معاصی میداند. این پژوهش با هدف آشنایی با ساختار فکری میرزا جواد تهرانی و نقدآن و در پی پاسخ به این مساله که وی چگونه حصول معرفت انسان را تقریر و تحلیل می نماید و با روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه ای تنظیم شده است.
The school of separation is a contemporary thought school in which soul is considered a material thing just as body is. However, beyond the material world, there is the wisdom created by The Almighty God to mediate His divine grace. And when the lights of wisdom are cast on the soul knowledge is grown. Mirza Javad Tehrani, based on Qur’anic Verses and the Traditions, has offered a tripartite classification of knowledge including the innate knowledge, the knowledge of remembrance (of God) and the gifted knowledge. He sees pure obedience and penitence as the sole means of obtaining knowledge. In his ideology, the true knowledge differs from human knowledge in that it has its roots in the divine source; therefore, the underlying presumptions of human knowledge, such as philosophy and mysticism, constitute the greatest obstacle to attaining true knowledge. Through content analysis, the present library research aims at introducing and Criticizing the intellectual ideology of Mirza Javad Tehrani and answering the question of how he presents and analyzes human knowledge.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش بر آن است که نظر میرزا جواد تهرانی را در چگونگی حصول معرفت انسان بررسی و تحلیل نماید و در آخر جهات ضعف این دیدگاه را بر اساس متون اسلامی مشخص کند و همچنین میزان پاسخگویی وی به پرسشهای دیگر از این قبیل را موردسنجش قرار دهد: آیا نفس انسان قادر به ادراک و فاهمه است؟ آیا نفس در ادراک منفعل بوده یا در ادراک مؤثر است؟ بر چه مبنایی در این جریان فکری به علوم الهی معرفت و به علوم بشری دانش اطلاق میگردد؟ آیا از منظر حکما و معرفت شناسان معاصر این دستهبندی پذیرفتنی است؟ راه حصول معرفت چیست؟ آیا انسان در کسب معرفت مختار است؟ تا چه اندازه عوامل غیرمعرفتی مانند عبادات و استغفار از گناهان در کسب معرفت مؤثر هستند؟ برای پاسخگویی به این پرسشها از منظر تفکیکیان مخصوصاً میرزا جواد تهرانی شایسته است در ابتدا هویت انسان، ماهیت نفس، ماهیت عقل و تغایر نفس و عقل از دیدگاه آنان بیان شود سپس کیفیت و طریق حصول معرفت برای انسان ارائه گردد.
(سهروردي،1373: 34) اگر نفس و بدن همراه هم باشند بهگونهای که جدایی آن دو قابلتصور نباشد پس در عالم برزخ و قیامت وضعیت چگونه خواهد بود؟ زیرا آنان برای نفس و بدن، وجود مستقل قائل هستند بنابراین ادراک پاداش یا عقاب ضرورتاً به کدامیک تعلق میگیرد؟ 1-3- ماهیت عقل واژه «عقل» در مکتب موسوم به تفکیک مشترک لفظی بین دو معنا است: الف) بهکارگیری عقل در انسان، منظور از عقل در این کاربرد همان نفس در مرتبه فراگیری است بین عقل و معقولات و همچنین بین علم و معلومات تفاوت میباشد.