چکیده:
شرقیها در آثار شرقشناسان اغلب مردمانی نابالغ، ناتوان از ادارهکردن خود و نیازمند قیّم به تصویر کشیده شدهاند. بازنمایی این تصاویر برای مشروعیتدادن به قدرت غرب است و شرق (بر اساس رابطة دیالکتیک دانش / قدرت از منظر فوکویی) به صورت انسانی فاقد عقلانیت مدرن نشان داده میشود؛ به همین دلیل نیازمند قیم و هدایتگر است. این نوع تصاویر از گزارههای بدیهی در سنّت مسلّط شرقشناسی به شمار میرود؛ اما در کنار این تصاویر، برخی شرقشناسان، تصویری مبتنی بر بیداری و بلوغ ایرانیان ارائه کردهاند. این تشتت تصاویر از تعدّد سنّتهای شرقشناسی (و نه یکدستی آن) نشان دارد. هدف این پژوهش به چالش کشیدن تصویر شرق در سنّت شرقشناسی مسلّط است. یکی از راهها، به متن آوردن نگاه شرقشناسانی است که در حاشیۀ سنّت حاکم شرقشناسی قرار گرفتهاند. این امر اعتبار تصویر در گفتمان مسلط را مخدوش و در نتیجه، سنّت شرقشناسی را از یکدستی خارج میکند. از کسانی که به گزارههای بدیهی سنّت شرقشناسی در آثارش نپرداخته، ادوارد براون است. بازنمایی تصویر ایران در رویکرد براون، آن تصویر کلیشهای مبتنی بر فقدان عقلانیت مدرن ایرانیان در گفتمان شرقشناسی را بر هم ریخته است. از دیدگاه براون، روحیه و افکار ایرانیها در عصر مشروطه، در اندک زمانی، پیشرفتهای برجستهای کرد. او ترقّی فکر ایرانیان را در زدودن تحمیلهای ستمگرانۀ غربیان و قاجاریه و بیداری نسبت به مسؤولیت تاریخی خود ـ که آغاز حرکتی خردمندانه است ـ ستایش کرده است.
خلاصه ماشینی:
به همین سـبب سـفرنامه نویسـان از نـوعی تـداوم و استمرار فرهنگی در ایرانیان یاد کرده اند و از آن به عنوان «نبوغ بقـا» و «زنـده دلـی فناناپـذیر» ایرانی که در بطن فرهنگ قرار دارد و در کلیت ، آنها را دچار نوعی ایسـتایی و سـکون کـرده است ، یاد میکنند»(رحمانی، ١٣٩٦: ١٠٢) «ایران شرقی تغییرناپـذیر اسـت »(کـرزن ، ١٣٤٩: ج ١/ ٣٢) «زندگی و محیط در مشرق زمین چون ایران هزاران سال است که بدون تغییـر مانـده است »(همان ، ج ١/ ٣٤) «ایران سرزمینی است کـه از لحـاظ سـازمان و مبـانی اساسـی فاقـد همه چیز و در سّنت های کهن شرقی سخت پابرجا است »(همان ، ج ٢/ ٥١٢) «ایرانیـان هنـوز بیدار نشده اند و همه چیز همان است که دو هزار سال پیش بوده اسـت و همـه چیـز بـر پایـه ثبات است »(همان ، ج ١/ ٣٣) «فکر و روح مـردم ایـران در حـال رکـود و انجمـاد اسـت و غنودن در این حالت را خوش دارند» (همان ، ج ٢/ ٧٤٩) تفکیک میان درست و غلط (تعیین هنجار و ناهنجار) دومین روال طـرد بـرای تصـویر کردن حقیقت شرق که به همراه یکپارچه سازی و تعمیم دادن انجام مـیشـود کـه در جهـت گسترش و بدیهی سازی از مؤلفه های شرق شناسی است ، به عنوان مثال : کـرزن خصوصـیت عمده ذهنیت ایرانیان را در نـاتوانی آنـان از درک و منطـق ایـن گونـه تعمـیم مـیدهـد: «برانگیختن یک فکر در ایران ضروری است که این ثروت گران خـرج تعمیـر راه هـا، پـل و سایر احتیاجات اساسی مردم شود»(همان ، ٤٢٠) نگاه کل نگرانه به نداشتن پشتکار و ابتکـار عمل ایرانیان «خط آهن ساخته شده به دست ایرانیان آن گونه کـه شایسـتۀ انتظـار اسـت بـه صورت خرابی افتاده است »(همان ، ج ١/ ٨٢).