چکیده:
ﻧﻘﺶ آﻓﺮینی سیاسی و ﻓﻜﺮی امامیه و زﻳﺪﻳﻪ، دو فرقه اﺛﺮﮔﺬار شیعی، در برخی زﻣﺎنﻫﺎ ﺑﺎرز و اﻧﻜﺎرﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو، ﺿﺮوری اﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ واﻛﺎوی ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت اﻳﻦ دو فرقه ممتاز شیعی، ﺿﻤﻦ ﺑﺮرسی ﺑﺮﻫﻪای از تاریخ فکری امامیه، ﺑﻪ ﻧﻘﺎط واﮔﺮایی آنها در آﻣﻮزهﻫﺎی ﻛﻼمی و دادوستد میراث حدیثی آنان دﺳﺖ یابیم. این ﻣﻘﺎﻟﻪ، در پی ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶها اﺳﺖ ﻛﻪ این دو فرقه مهم شیعه، در ﻣﺤﺪوده زﻣﺎنی غیبت ﺻﻐﺮی ﺗﺎ پایان قرن ششم ﻫ در ﭼﻪ ﻋﺮﺻﻪﻫﺎیی روابط علمی داشتهاند؟ همچنین فعالان این عرصه چه کسانی بودهاند؟ روابط اﻳﻦ دو ﻓﺮﻗﻪ در این سدهها ﺑﻪ دلیل ﭘﺎرهای از اﺷﺘﺮاﻛﺎت اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و در عین ﺣﺎل، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ اﺧﺘﻼف در برخی از اﺻﻮل ﻣﺬﻫبی، ﺗﻤﺎﻳﺰات ﻓﺮﻗﻪای ﺧﻮﻳﺶ را نیز دﻧﺒﺎل میﻛﺮدﻧﺪ. ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶها و اﺛﺒﺎت اﻳﻦ ﻓﺮضیهها رواﺑﻂ علمی اﻣﺎمیه و زﻳﺪﻳﻪ در ایران، بهویژه ری، در اﻳﻦ ﺑﺎزه زﻣﺎنی با استفاده از روش تاریخی و شیوه توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع ﺑﺮرسی میگردد.
Imamiyyah and Ziydiyah's political and religious leadership, as two influential Shiite sects, is apparent. Hence, it is necessary to find out from the studies of the two leading Shiite sects, especially the Imamiyyah's intellectual history, to the points of divergence in their theology and hadith exchanges. This article seeks to show that in what ways these two important Shiite sects, had their intellectual relationship in the short occultation (ghiybah al-sughra) until the end of the sixth century. Who were working in this field? Relations between the two sects in these centuries have been driven by a series of core practices, but, because of some disagreements in religious principles, they have also been pursuing their distinction from each other. In order to answer to the questions and proving the hypotheses, the intellectual relationships between Imamiyyah and Ziydiyah in Iran, especially Rey, are examined, using historical methods and a descriptive-analytic method based on the primitive sources.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه بازه زماني غيبت صغري تا پايان قرن ششم ، در روابط علمي بين زيديه و اماميه ، نقط ه عط في در تاريخ هر دو فرقه به شمار ميرود؛ زيرا اماميه در اين عصر با رويداد غيبت وارد مرحله جديدي شد و در اواخر قرن چهارم از لحاظ فکري اوج گرفت .
٣٦ه( از محدثان دوره غيبت صغري و ديگري کتاب کمال الدين و تمام النعمة محمد بن علي بن بابويه معروف به شيخ صدوق است .
نتايج حاکي از آن است که اشتراکات فکري سبب همگرايي اين دو گروه و گسترش آموزههاي عمومي شيعه بوده است ؛ اما با رشد زيديه و دستيابي آنان به مباني نسبتا مستقل ، دايره اختلافات زيديان با امامي مذهبان وسيع تر شده و هر دو فرقه براي حفظ هواداران خود و جذب شيعيان ديگر، به مقابله با يکديگر برخاسته اند.
در مقاله »زيديه و منابع مکتوب اماميه «، حسن انصاري از کتاب الأمالي شريف مرتضي و نيز تنزية الأنبياء او و تفسير ابن عبدک و تفسير ابوجعفر طوسي )التبيان( ياد ميکند و ميگويد: اينان محققان و اهل معرفت و »محصلين « اماميه اند که در کتابهاي خود به جاي نقل احاديث تفسيري از امامان خود ـ که به زعم المنصور بالله »موضوع« هستند، به تفاسير معتزله ، از جمله ِ تفاسير ابو علي جبايي و ابوالقاسم بلخي و ابومسلم اصفهاني و نيز زجاج و تفاسيري ديگر از اين دست مراجعه ميکنند.