چکیده:
اعتقاد و تأکید یونگ بر اینکه علم روانشناسی باید توجه خاصی به مسائل دینی مبذول دارد و در اقوال و عقاید مابعدالطبیعه غور کند موجب گردیده است؛ نظرات و دیدگاه وی با دیدگاه شاعران، عارفان و اندیشمندان دینی قابلیت تطبیق و بررسی داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که به اختصار به بررسی منشأ دین و کارکرد مثبت آن در «حدیقه» سنایی با تکیه بر نظریه یونگ به طور خاص بپردازد. از این رو بخشهایی از آراء و دیدگاههای کلی او که در واقع به مثابه مقدمات و پایههای تئوری دینی اوست؛ در «حدیقه» سنایی که موضوع اصلی آن دینداری است؛ پیگیری شده است. بدین گونه خواننده به کنه تفکر یونگ درباره دین، که متأثر از روانشناسی غرب است، دست مییابد و به پیوند عمیق بین دیدگاه یونگ و عرفان ایرانی و به شباهتها و تفاوتهای بنیادین دیدگاه یونگ و سنایی، و نوع جهت گیری دینی آنها پی میبرد.
Jung's believes and emphasizes that psychology should pay special attention to religious issues and reflect on metaphysical beliefs which has led to; his views and opinions should be applicable to the views of poets, mystics and religious scholars. The present study aims to briefly survey the origins of religion and its positive function in Sanai 's Hadiqa based on Jung's theory specifically. Hence parts of his general views and opinions, which are in fact the foundations of his religious theory; In "Hadiqah" by Sana'i , the main subject of which is religiosity, has been followed. In this way, the reader achieves Jung 's concept of religion, which is influenced by Western psychology, and discovers a deep connection between Jung's view and Iranian mysticism, and the fundamental similarities and differences between Jung's and Sanai's views, and their religious orientation.
خلاصه ماشینی:
فرويد ديـن را تـوهم ، روان آزردگـي جهـان و مخـدر توصيف ميکند و معتقد است : «عقايد و ايده هاي ديني از طرف خدا يا خدايان نيامده اند، زيرا به نظر او خدايي وجود ندارد و اين گونه عقايد نيز از نوعي تفکر عميق درباره جهاني که معمولا به حقيقت ميانجامد، ناشي نميشوند(پالس ،١٣٨٩: ١١٨).
ديدگاه معنوي و مثبت يونگ نسبت به دين و اعتقـاد او مبني بر اينکه دين کارکردي رواني دارد و نميتواند صرفا پديده اي اجتمـاعي و تـاريخي باشد(يونگ ، ١٣٩٧:١٢) و بيان اين مطلب از سوي وي که گرايش ديني انسان برخاسـته از فطرت ديني اوست و ارتباط آدمي را با خداوند ممکن مـيسـازد(همان : ٩) بـه عرفـان اسلامي و ديدگاه شاعران ايراني از جمله سنايي، عطار، مولانا و حافظ بسيار نزديک است و اين يکي از دلايل مقبوليت يونگ دربين مجامع مذهبي و ديني است ؛ بر خلاف فرويـد، که به سبب ديدگاه هاي منفي و ماديگرايانه اش مردود اين گروه واقع گرديده است (رک .
بنابراين بايد در نظر داشت که وجود عامل ديني در انسان براي يونگ ، حاصل تجربه و عمل است کـه از آزمـايش بيمــاران اش بـه دســت آورده اسـت .
سنايي در بيان صفات حرص و شهوت و خشم در وجود آدمي، ديدگاه توحيدي خـود را بيان ميکند، و يادآور ميشود که جمع اضداد در وجود آدمي موجب تعالي يـا تبـاهي وي ميگردد و انسان بايد معرفت و ادراک درستي از اين جنبه هاي منفي و مثبت وجـود خود داشته باشد و آن ها را در حد اعتدال نگاه دارد(حديقه : ٣٧٤، ١٣- ٦).