چکیده:
زن در فرهنگهای مختلف و در تمامی دوران، جایگاه و موقعیت خاصی داشته که با توجه به فرهنگ و سنت هر دوره جایگاه و موقعیتهای متفاوتی مییافت. در تاریخ ایران پس از اسلام که با تمدن و فرهنگ اموی همزمان بود زن حضور چشمگیری دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی زن، دارای تفاوتها و شباهتهای آشکار بودهاند. «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر در زمره آثار غنایی ادب پارسی و عربی این دوره هستند که نمود بارزی از محدودیتهای این نوع بشری را به تصویر میکشند. نظامی در منظومه «خسرو و شیرین» نظامی علی رغم قدمت در بسیاری از موضوعات مربوط به زن سنت شکنی کرده و در برخی موارد دیدگاههایی متفاوت با جامعه سنتی عصر خویش ارائه کرده است که در مقایسه با آثار آن دوره در جای خود بسی قابل تأمل دارد. از سوی دیگر در ادبیات عربی نیز شاعری چون جمیل بن معمر در دورهای میزیسته است که در جامعه عربی چندان ارزشی برای زن و ارزشهای زنانه قائل نبودهاند ولی با این وجود در اشعار این شاعر نیز به ارزشهای زنانه و نقش زن توجه زیادی شده است که این امر به نوبه خود مطالعه تطبیقی این موضوع را در «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر اقتضا میکند.
خلاصه ماشینی:
از سوي ديگر در ادبيات عربي نيز شاعري چون جميل بن معمر در دوره اي ميزيسته است که در جامعه عربي چندان ارزشي براي زن و ارزش هاي زنانه قائل نبوده اند ولي با اين وجود در اشعار اين شاعر نيز به ارزش هاي زنانه و نقش زن توجه زيادي شده است که اين امر بـه نوبـه خود مطالعه تطبيقي اين موضوع را در «خسرو و شيرين » نظـامي و ديـوان جميـل بـن معمر اقتضا ميکند.
وي با مهر و محبت خسـرو را نصيحت ميکند تا به جاي خوشگذراني به کسب علم و دانش بپردازد: زمين بوسيد شـيرين کـاي خداونـد ز رامش سوي دانش کوش يـک چنـد (همان : ٣٩٨، بيت ١) در واقع در اين منظومه شيرين مظهر مقاومت اسـت ، دختـري پاکـدامن کـه عاشـقي بيپرواست و هر رنجي را تحمل ميکند تا با کابين به همسري عشق خود در بيايد، و در برابر سرزنش ها و خشم هاي خسرو سر خم ميکند و صبر ميکند و سرانجام همسر عشق خود ميشود و تا پايان عمر در کنار او ميماند و پيش او ميميرد: زهي شيرين و شـيرين مـردن او زهي جـان دادن و جـان بـردن او چنين واجب کند در عشق مردن به جانان جان چنين بايد سـپردن (همان : ٤٢٤، بيت ٦ و ٥) مريم دومين شخصيتي است که فقط و فقط به دليـل مسـائل سياسـي وارد داسـتان ميشود و خسرو براي رسيدن به مقاصد سياسـي خـويش و بـدون هـيچ عشـقي بـا وي ازدواج ميکند.