چکیده:
یاجوج و ماجوج، از علائم آخرالزمان در ادیان اسلام، مسیحیت و یهود هستند. یکی از منابع شناخت، روایات و احادیث ماثوره است که ورود اسرائلیات از سوی جعل کنندگان روایات با مضامین متناقض به پیچیدگی این معما افزوده است. مفسران مسلمان در دورههای مختلف متاثر از روایات و تحولات اجتماعی در شناخت هویت آنها به نتایج متفاوتی رسیده اند. حوادث و تحولات اجتماعی مانند حمله مغول از عوامل موثر در شناخت هویت آنان بوده است. ادعای جدید که تصاویر تمام نقاط زمین به دوربینهای ماهواره مخابره میشود و ازسویی نیافتن سدی با قدمت و منطبق با مشخصات نصوص دینی، مفسر معاصر را در تنگنای تازه ای قرار داده است. این جستار آرای مفسران برجسته معاصر را گردآوری و نقد نموده است. تکیه بر دلایل عقلی، شواهد تجربی و منابع نقلی به دور از تاویل، نتیجه این جستار است. بر اساس یافتهها، بلکه قوم مغول سنخیتی با دو قوم ندارد و تاویل به دول مستکبر نیز متعارض با روایات است. قوم بدون ستر، منطبق با یاجوج و ماجوج و دیدگاه ارجح است، اما گذر زمان حقایق بیشتری درباره این دو گروه که خروج آنها از علائم الظهور است، آشکار خواهد ساخت.
Ya’juj and Ma’juj are signs of apocalypse in Islam, Christianity and Judaism. One of the sources of cognition is ma’surah narrations and hadiths (those originated from the Infallibles) and the advent of Isra’iliyyats by the fabricators of narrations with contradictory themes has added to the complexity of this puzzle. Influenced by narrations and the role of social developments in knowing their identity, Muslim commentators have come up with different conclusions in different periods. Social events and developments such as the Mongols’ attack have been instrumental in recognizing their identity. The new assertion that images of all parts of the earth are transmitted to satellite cameras, and not finding a dam as old as the one mentioned in religious scriptures and congruent with its features has put the contemporary commentator in a new predicament. This article has collected and criticized the opinions of prominent contemporary commentators, and reliance on rational reasons, empirical evidence and narrative sources devoid of interpretation are the result of this study. According to the findings, the Mongols tribe has no congruity with the two tribes, and the interpretation of arrogant states is also in conflict with narrations. The group without covering corresponds to Ya’juj and Ma’juj and is the preferable view, but the passage of time will reveal more facts about these two groups whose rising is one of the signs of Imam Mahdi’s (a.s.) appearance.
خلاصه ماشینی:
طبرسي (مفسر قرن ششم ) مردم شکايت کننده به ذوالقرنين را نژاد تـرک دانسـته : «و پايين دو کوه قومي بودند که گفته مي شود ترک بودند» (طبرسـي ، ٣٨٠/٢) وي در وصـف ياجوج و ماجوج به فرزندآوري زياد و بلندي قامت برخـي و کوتـاهي مفـرط گونـه هـاي مختلف آن اشاره ميکند (همان) طبرسي به روايتي از سلمان فارسي امعان نظـر داشـته کـه بعدها علامه مجلسي هم نقل کرده ، مبني بر اينکه قامت برخي صد و بيسـت ذراع و برخـي ديگر هفتاد ذراع و گونه ي سوم داراي گوش هاي بزرگي بودند که در موقع خواب ، يکـي را روکش و ديگري را زيرانداز ميکردند (مجلسي، ٣٦/٢٧).
٤. ابن عربشاه (مفسر قرن نهم ) تصريح مينمايد که چنگيزخان مغول از نسل يـاجوج و ماجوج است و وجه تسميه او و همراهانش اين است که سد را ترک کردند وُ تـرک ناميـده شدند (ابن عرب شاه ، ٥٢٣/١) تبيين و نقد تفاسير معاصر در مصداق ياجوج و ماجوج در ميان مفسران معاصر، عده زيادي معتقدند که ياجوج و ماجوج همان مغولاند که اين دسته در باب خروج مجدد آنها دو گروه شده اند: گروه اول که اقليت هسـتند، معتقدنـد کـه حمله مغول در قرن هفتم ، همان خروج آخرالزماني است و گـروه دوم معتقدنـد کـه حملـه مجدد مغول هنوز محقق نشده و در آينده حتمي است .