چکیده:
یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مباحث در منظومه فکری اهل عرفان، بحث درباره مفهوم «کرامت» است. کرامت را می توان یکی از ارکان مهم تصوف و نظریه ولایت نیز در نظر گرفت. یکی از انواع کرامات که در متون عرفانی و حکایات منقول در باب مشایخ، بر پایه آیات و روایات، بسیار مورد توجه بوده، «فراست» عارفانه است. فراست، به سبب خصیصه های ماهوی متفاوت و ابعاد معرفت شناختی خاص خود، در میان کرامات منتسب به صوفیه، جایگاه ممتاز و ویژه ای را به خود اختصاص داده است. یکی از دلایل اهمیت بسیار زیاد این قوه موهوبی و باطنی، که آن را از سایر کرامات صوفیه متمایز نموده است؛ نقش ها و کارکردهای فردی و اجتماعی فراوانی است که در حوزه تصوف و عرفان بدان منسوب است. در این پژوهش، کوشیده ایم تا با مطالعه و بررسی دقیق متون کلاسیک متصوفه و حکایات مندرج در تذکره ها و اولیانامه ها، حول محور فراست، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل پدیدارشناختی هریک از این کارکردها و زیرشاخه های آن ها بپردازیم. یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که فراست عارفانه، به مثابه یک ابزار مناسب در جهت پیشبرد اهداف مادی و معنوی صوفیه، دارای کارکردهایی با ماهیت های گوناگون معرفتی، تربیتی، اقناعی، سیاسی حکومتی و رقابتی بوده است. بدیهی است که نگاه دقیق و علمی به این امر می تواند روشن کننده حقایق فراوان باشد و برخی از گره های ادبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تاریخ تصوف را نیز بگشاید.
خلاصه ماشینی:
این نکته نیز گفتنی است که فراست ، تنها محکی برای سنجش ایمان شخصی فرد نیست ، بلکه عارف متفرس ، از آنجا که امیر قلوب است میتواند محکی برای ایمان سایر آدمیـان نیز باشد: هرکه را در جان خـدا بنهـد محـک هــر یقــین را بازدانــد او ز شــک مر محک را ره بـود در نقـد و قلـب که خدایش کرد امیر جسـم و قلـب (مولوی، ١٣٨٦: ٦١٧ و ٦١٨) چنین فردی میتواند بدون واسطه و با نفوذ در جان افراد، به ایمان ها راه یابـد و آن را مورد ارزیابی قرار دهد (نک : همان : ٧١٩) در همین زمینه ، سخنی منسوب به ذوالنون مصری نقل شده که در ضمن آن یکی از نشانه های صدق ، آرامش به هنگام نگاه کـردن اهل فراست است (نک : ابن عربـی، ١٣٩٠: ٢٦١ــ٢٦٢).
مولوی این سخن را به زبان شعر چنین بیان داشته است : دل نگــه داریــد ای بــیحاصــلان در حضــور حضــرت صــاحب دلان پیش اهل تـن ادب بـر ظـاهر اسـت که خدا زیشان نهـان را سـاتر اسـت پیش اهـل دل ادب بـر بـاطن اسـت زانک دلشان بر سـرایر فـاطن اسـت (مولوی، ١٣٨٦: ٣٠٨) اهمیت رعایت ادب در برابر مشایخ بـه حـدی اسـت کـه سـالکان حتـی در شـیؤە نشستن یا نگاه کردن خود نیز به نگاهداشت احترام ایشان ملزم شـده انـد.