چکیده:
تفسیر کپنهاگی فیزیک کوانتومی متأثر از مبانی فلسفی پدیدارشناختی، با دوگانهانگاری پدیده و پدیدار، پدیدارشناسی فیزیک کوانتومی را مطرح کرد که حاصل آن نیز ذاتی بودن شانس و احتمال حاکم بر طبیعت است. لذا نتایج آزمایشهای مربوط به ذرات کوانتومی غیرخوش تعریف همانند الکترون و فوتون، در هر آزمایش امکان تفاوت دارد. از سوی دیگر، نظام حکمت صدرایی با توجه به مبانی فلسفی موجود در حکمت، همانند نفی صدفه و علتمند بودن پدیدهها در جهان هستی، توانایی ارائه تفسیر واقعگرایانه و علی از مشاهدات فیزیک کوانتومی را دارد. از این رو ضرورت دارد ضمن بیان رویکرد پدیدارشناسانه فیزیک کوانتومی در توصیف احتمال ذاتی و عدم تعین حاکم بر طبیعت، تفاوت بنیادین آن با مبانی حکمت متعالیه بیان گردد. براساس یافتههای این پژوهش، شانس و احتمال ذاتی حاکم بر طبیعت نیست و میتوان از تجربیات کوانتومی توصیف علی و واقعگرایانه ارائه کرد. به عبارت دیگر تفاوت پدیدارها در تکرار آزمایش مشابه از پدیده معین، حتی در سطح تک ذرهها، تابع روابط علی است. در این نوشتار دادهها به صورت کتابخانهای جمعآوری و به صورت توصیفی - تحلیلی بررسی میگردد. چشمانداز آن نیز پیامدهای فلسفی هر یک از تفاسیر فیزیک کوانتومی همانند طرد یا پذیرش واقع گرایی است
الروایة الکبنهاغیة من الفیزیاء الکوانتیة المتاثرة من الظاهراتیة، (التی تفرق بین الظاهرة و الحقیقة) تطرح الظاهراتیة الکوانتیة و تستنتج أن الاتفاق و الاحتمال الذاتیین تحکمان عالم الطبیعة.
فعلی ذلک، نتائج الاختبارات المتعلقة بالذرات الکوانتیة الصعبة التعریف کالکترون و الفوتون مختلفة فی کل اختبار.
ومن جانب آخر، الحکمة الصدرائیة بمبادئها کنفی الصدفة والاتفاق و کون الظواهر معللة، تستطیع تقدیم تفسیر واقعی و علی من مشاهدات الفیزیا الکوانتیة.
علی هذا من الضروری ان نبین منهج الظاهراتیة فی الفیزیاء الکوانتیة فی توصیف الاحتمال الذاتی و عدم القطعیة التی تحکم الطبیعة، و نبین أیضا اختلافه مع الحکمة المتعالیة.
بنائا علی هذا البحث، لایحکم الاحتمال و الصدفة علی العالم الطبیعی و یمکن تقدیم تبیین علی وواقعی للاختبارات الکوانتویة
وبعبارة أخری اختلاف الظواهر فی اختبارات متکررة من ظاهرة واحدة، حتی علی مستوی الذرات تابع قانون السببیة.
فی المقالة هذه، قمنا بجمع المعلومات علی منهج مکتبی و ثم تحلیلها بمنهج وصفی- تحلیلی و ناقشنا النتیجة الفلسفیة من کل من التفاسیر الکوانتییة کقبول الواقعیة او رفضها.
The Copenhagen interpretation of quantum physics, influenced by the philosophical foundations of phenomenology, with the duality of nomenon and phenomenon, introduced the phenomenology of quantum physics, which results in the inherent chance and probability ruling nature. Therefore, the results of experiments related to non-defined quantum particles, such as electrons and photons, may differ in each experiment. On the other hand, Sadra's system of wisdom, given the philosophical foundations of wisdom, such as the negation of accidence and belief in the causality of phenomena in the universe, has the ability to provide a realistic and causal interpretation of quantum physics. Therefore, while expressing the phenomenological approach of quantum physics in describing the intrinsic probability and non-determination of nature's governance, it is necessary to express its fundamental difference with the foundations of transcendent wisdom. According to the findings of this study, chance and probability are not inherent in nature and quantum experiments can be used to provide a causal and realistic description. In other words, the difference in phenomena in the repetition of a similar experiment from a given phenomenon, even at the level of single particles, is a function of causal relationships. In this paper, the data were gathered from library sources and described as descriptive-analytical. Its outlook is the philosophical implications of each interpretation of quantum physics, such as the rejection or acceptance of realism
خلاصه ماشینی:
بررسي پديدارشناسي در فيزيک کوانتومي و حکمت صدرايي تاريخ دريافت : ٩٨/١١/٣ تاريخ تأييد: ٩٩/٢/٥ سيدامير سخاوتيان * * حميد پارسانيا ** * مسعود عبدالله زاده *** * تفسير کپنهـاگي فيزيـک کوانتـومي متـأثر از مبـاني فلسـفي پديدارشـناختي، بـا دوگانه انگاري پديده و پديدار، پديدارشناسي فيزيک کوانتومي را مطرح کرد کـه حاصل آن نيز ذاتي بودن شانس و احتمال حـاکم بـر طبيعـت اسـت .
بـر ايـن اسـاس ، مسـئله اساسـي ايـن پژوهش عبارت است از ظرفيت هاي نظام حکمت صدرايي براي بررسي ماهيـت پديدارشناسي در توصيف مشاهدات کوانتومي چيست ؟ درباره پديدارشناسي و فيزيـک کوانتـومي و همچنـين پديدارشناسـي و نظـام حکمت صدرايي آثار فراوان وجود دارد اما آنچه کـه انجـام پژوهشـي جديـد را ضروري ميسازد، ماهيت برساختگرايانه فيزيک کوانتومي در مطالعـه تطبيقـي بـا ظرفيت توصيف واقع گرايانه نظام حکمت صدرايي از فيزيک کوانتومي است کـه در پژوهش هاي قبلي مورد توجه قرار نگرفته است .
براساس مباني پديدارشناسـي فيزيک کوانتومي با تفسير کپنهاگي، شانس و احتمال ذاتي بر طبيعت حاکم است ، است و در تکرار آزمايش با شرايط يکسان ، ايـن احتمـال وجـود دارد کـه ذرات کوانتومي پديداري متفاوت از خود نشان دهند.
براي مثال هر چه مکان يـک ذره را دقيقتـر بـدانيم ، اطلاعـات مـا از سرعت آن کمتر خواهد شد، لذا اندازه گيري روي سيستم هايي که يکسـان آمـاده شده اند، نتايج يکسان به دست نميدهند (١٩ :١٩٩٤ ,Griffiths) در حالي که در فيزيک کلاسيک بيان ميشد که با دانستن شرايط اوليه و نيروهاي وارد شونده بـر يک سيستم ، رفتار آينده آن قابل پيش بيني دقيق است ؛ يعنـي بـا دانسـتن ، شـرايط کنوني، علت وقوع پديده هاي آينده نيز دانسته شده و امکان پيش بيني دقيق آنهـا امکان داشت .